مسأله ۵۷۷) مسلمانى را كه محتضر است؛ يعنى در حال جان دادن میباشد، مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كوچك، بنا بر احتياط در صورت امكان بايد به پشت بخوابانند، به طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد.
مسأله ۵۷۸) اولى آن است تا وقتى كه غسل ميّت تمام نشده نيز او را رو به قبله بخوابانند، ولى بعد از آنکه غسلش تمام شد، بهتر آن است كه او را مثل حالتى كه بر او نماز مىخوانند بخوابانند.
مسأله ۵۷۹) بنا بر احتياط رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمانى واجب است، و اجازه گرفتن از ولىّ او احوط است.
مسأله ۵۸۰) مستحب است شهادتين و اقرار به دوازده امام(ع) و ساير عقايد حقّه را به كسى كه در حال جان دادن است، طورى تلقين كنند كه بفهمد، و نيز مستحب است چيزهايى را كه گفته شد، تا وقت مرگ تكرار كنند.
مسأله ۵۸۱) مستحب است اين دعا را طورى به محتضر تلقين كنند كه بفهمد: (اَللّهُمَّ اغْفِرْلِىَ الكَثِيرَ مِنْ مَعاصِيكَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْيَسِيرَ مِنْ طاعَتِكَ يا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَيَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اِقْبَلْ مِنِّى اليَسِيرَ وَاعْفُ عَنِّى الكَثِيرَ اِنَّكَ اَنْتَ العَفُوُّ الغَفُورُ اَللّهُمَّ ارْحَمْنِى فَاِنَّكَ رَحِيمٌ).
مسأله ۵۸۲) مستحب است كسى كه سخت جان میدهد، اگر ناراحت نمیشود، به جایى كه نماز مىخوانده ببرند.
مسأله ۵۸۳) مستحب است براى راحت شدن محتضر بر بالين او سورة مبارك يس و صافات و احزاب و آية الكرسى، و آيه (۵۴) از سوره اعراف و سه آيه آخر سوره بقره را بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.
مسأله ۵۸۴) تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چيزى روى شكم او، و بودن جنب و حائض نزد او، و همچنين حرف زدن زياد و يا گريه كردن، و تنها گذاشتن زنها نزد او مكروه است.
مسأله ۵۸۵) بعد از مرگ مستحب است چشمها و لبها و چانه ميّت را ببندند، و دست و پاى او را دراز كنند، و پارچهاى روى او بيندازند، و اگر شب مرده است، در جایى كه مرده، چراغ روشن كنند، و براى تشييع جنازة او مؤمنين را خبر كنند، و در دفن او عجله کنند، ولى اگر يقين به مردن او ندارند، بايد صبر كنند تا معلوم شود و نيز اگر ميّت حامله باشد و بچه در شكم او زنده باشد، بايد به قدرى دفن را عقب بيندازند كه پهلوى چپ او را بشكافند و طفل را بيرون آورند و پهلو را بدوزند.
مسأله ۵۸۶) غسل و كفن و نماز و دفن مسلمان اگرچه دوازده امامى نباشد، بر هر مكلفى واجب است. اگر بعضى انجام دهند، از ديگران ساقط میشود، و چنانچه هيچ كس انجام ندهد، همه معصيّت كردهاند.
مسأله ۵۸۷) اگر كسى مشغول كارهاى ميّت شود، بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند، ولى اگر او عمل را نيمه كاره بگذارد، بايد ديگران تمام كنند.
مسأله ۵۸۸) اگر انسان يقين كند كه ديگرى مشغول كارهاى ميّت شده واجب نيست به كارهاى ميّت اقدام كند، ولى اگر شك يا گمان دارد، بايد اقدام نمايد.
مسأله ۵۸۹) اگر كسى بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميّت را باطل انجام دادهاند، بايد دوباره انجام دهد، ولى اگر گمان دارد كه باطل بوده يا شك دارد كه درست بوده يا نه، لازم نيست اقدام نمايد.
مسأله ۵۹۰) بنا بر احتياط براى غسل و كفن و نماز و دفن ميّت، بايد از ولىّ او اجازه بگيرد.
مسأله ۵۹۱) ولىّ زن شوهر او است و بعد از او، مردهایى كه ارث مىبرند مقدم بر زنهاى ايشانند.
مسأله ۵۹۲) اگر كسى بگويد من ولىّ ميّت هستم، يا ولىّ ميّت به من اجازه داده كه غسل و كفن و دفن ميّت را انجام دهم يا بگويد راجع به امور تجهيز ميّت من وصىّ او مىباشم، چنانچه به حرف او اطمينان دارند يا ميّت در تصرف او است يا اینکه دو نفر عادل بلكه يك نفر شخصى كه مورد اطمينان باشد به گفته او شهادت بدهند، بايد حرف او را قبول كرد بلكه اگر قول او مبتلى به معارض نباشد قبول میشود و احوط اجازه دادن حاكم شرع نيز به اوست.
مسأله ۵۹۳) اگر ميّت براى غسل و كفن و دفن و نماز خود غير از ولىّ كسى ديگرى را معين كند، ولايت اين امور با اوست و لازم نيست كسى كه ميّت او را براى انجام اين كارها معين كرده، اين وصيت را قبول كند، ولى اگر قبول كرد، بايد به آن عمل نمايد.
مسأله ۵۹۴) واجب است ميّت را سه غسل بدهند:
اول: با آبى كه با سدر مخلوط است؛
دوم: با آبى كه با كافور مخلوط است؛
سوم: با آب خالص.
مسأله ۵۹۵) سدر و كافور بايد به اندازهاى زياد نباشد كه آب را مضاف كند و به اندازهاى هم كم نباشد كه بگويند آب بدون سدر و كافور است.
مسأله ۵۹۶) اگر سدر و كافور به اندازهاى كه لازم است پيدا نشود، بنا بر احتياط واجب مقدارى كه به آن دسترسى دارند در آب بريزند.
مسأله ۵۹۷) اگر كسى در حال احرام بميرد، نبايد او را با آب كافور غسل دهند، و به جاى آن بايد با آب خالص غسلش دهند، مگر اینکه در احرام حج بوده و سعى را تمام نموده باشد كه در اين صورت با آب كافور غسلش دهند.
مسأله ۵۹۸) اگر سدر و كافور يا يكى از اينها پيدا نشود، يا استعمال آن جايز نباشد، مثل آنکه غصبى باشد، به جاى هر كدام كه ممكن نيست بنا بر احتياط ميّت را با آب خالص غسل داده و تيمّم نيز بدهند.
مسأله ۵۹۹) كسى كه ميّت را غسل میدهد، بايد مسلمان، دوازده امامى و بنا بر احتیاط بالغ و عاقل باشد، و مسائل غسل را هم بداند، ولى اگر ميّت مسلمان غير اثنى عشرى را هم مذهب خودش، بر طبق مذهبش غسل بدهد، تكليف از مؤمن اثنى عشرى ساقط است.
مسأله ۶۰۰) كسى كه ميّت را غسل میدهد، بايد قصد قربت داشته باشد؛ يعنى غسل را براى انجام فرمان خداوند عالم بهجا آورد.
مسأله ۶۰۱) غسل دادن بچّه مسلمان اگرچه از زنا باشد، واجب است، و غسل و كفن و دفن كافر و اولاد او، جایز نيست، و كسى كه از بچگى ديوانه بوده و در حالت ديوانگى بالغ شده، چنانچه محكوم به اسلام بوده، بايد او را غسل داد.
مسأله ۶۰۲) بچّة سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند، و اگر چهار ماه ندارد، بايد بنا بر احتياط در پارچهاى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.
مسأله ۶۰۳) غسل دادن مرد زن را و زن مرد را حرام و موجب بطلان غسل است. ولى زن میتواند شوهر خود را غسل دهد، و شوهر هم میتواند زن خود را غسل دهد، اگرچه احتياط مستحب آن است که زن، شوهر خود، و شوهر زن خود را در حال اختيار غسل ندهد.
مسأله ۶۰۴) مرد میتواند دختربچهاى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست، غسل دهد، و زن هم میتواند پسربچهاى را كه سه سال بيشتر ندارد، غسل دهد.
مسأله ۶۰۵) اگر براى غسل دادن ميّتى كه مرد است مرد پيدا نشود، زنانى كه با او نسبت دارند و محرمند، مثل مادر، خواهر، عمه و خاله، يا به واسطه شير خوردن يا ازدواج با او محرم شدهاند، مىتوانند از زير لباس يا چيزى كه بدن او را بپوشاند، غسلش بدهند، و نيز اگر براى غسل ميّت زن، زن ديگر نباشد، مردهایى كه با او نسبت دارند و محرمند، يا به واسطه شير خوردن يا ازدواج با او محرم شدهاند، مىتوانند از زير لباس و مانند آن او را غسل دهند.
مسأله ۶۰۶) اگر ميّت و كسى كه او را غسل میدهد هر دو مرد يا هر دو زن باشند، جایز است كه غير از عورت، جاهاى ديگر ميّت برهنه باشد.
مسأله ۶۰۷) نگاه كردن به عورت ميّت حرام است و كسى كه او را غسل میدهد اگر نگاه كند معصيت كرده، ولى غسل باطل نمیشود.
مسأله ۶۰۸) اگر جایى از بدن ميّت نجس باشد، بنا بر احتياط پيش از آنکه آنجا را غسل بدهند، آب بكشند، و اولى آن است كه تمام بدن ميّت، پيش از شروع به غسل از جهت نجاستهاى ديگر پاك باشد.
مسأله ۶۰۹) غسل ميّت مثل غسل جنابت است، و احتياط واجب آن است كه تا غسل ترتيبى ممكن است، ميّت را غسل ارتماسى ندهند، و در غسل ترتيبى هم لازم است طرف راست را پيش از طرف چپ بشويند، و نيز اگر ممكن است بنا بر احتياط مستحب هر يك از سه قسمت بدن را در آب فرو نبرند، بلكه آب را روى آن بريزند.
مسأله ۶۱۰) كسى را كه در حال حيض يا جنابت مرده، لازم نيست غسل حيض يا غسل جنابت بدهند، بلكه همان غسل ميّت براى او كافى است.
مسأله ۶۱۱) مزد گرفتن براى غسل دادن ميّت حرام است، و اگر كسى براى گرفتن مزد، ميت را غسل دهد، آن غسل باطل است، ولى مزد گرفتن براى كارهاى مقدماتى غسل حرام نيست.
مسأله ۶۱۲) در غسل ميّت غسل جبيرهاى مشروع نيست و اگر آب پيدا نشد، يا استعمال آن مانعى داشته باشد، بايد عوض هر غسل، ميّت را يك تيمّم بدهند، و احتياط واجب آن است كه يك تيمّم ديگر هم عوض هر سه غسل بدهند، و اگر كسى كه تيمّم میدهد، در يكى از سه تيمّم قصد ما فى الذمه نمايد؛ يعنى نيّت كند كه اين تيمّم را براى آنکه به تكليف عمل شده باشد، انجام مىدهم، تيمّم چهارم لازم نيست.
مسأله ۶۱۳) كسى كه ميّت را تيمّم میدهد، بايد دست خود را به زمين بزند، و به صورت و پشت دستهاى ميّت بكشد، و اگر ممكن باشد، احتياط واجب آن است كه با دست ميّت هم او را تيمّم بدهد.
مسأله ۶۱۴) ميّت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را لنگ و پيراهن و سرتاسرى مىگويند كفن کنند.
مسأله ۶۱۵) لنگ بايد از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است كه از سينه تا روى پا برسد. پيراهن بايد، از سر شانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است تا روى پا برسد، و درازى سرتاسرى بايد به قدرى باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد، و پهناى آن بايد به اندازهاى باشد كه يك طرف آن روى طرف ديگر بيايد.
مسأله ۶۱۶) مقدارى از لنگ كه از ناف تا زانو را مىپوشاند، و مقدارى از پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را مىپوشاند، مقدار واجب كفن است و آنچه بيشتر از اين مقدار در مسألة قبل گفته شد، مقدار مستحب كفن میباشد.
مسأله ۶۱۷) اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند كه بيشتر از مقدار واجب كفن را كه در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند، اشكال ندارد و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثى كه بالغ نشده برندارند.
مسأله ۶۱۸) اگر كسى وصيّت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را كه در دو مسأله قبل گفته شد، از ثلث مال او بردارند، يا وصيّت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولى مصرف آن را معين نكرده باشد، يا فقط مصرف مقدارى از آن را معين كرده باشد، میتواند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند.
مسأله ۶۱۹) اگر ميّت وصيّت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارند، و بخواهند از اصل مال بردارند احتياط واجب آن است كه مقدار واجب كفن را با ملاحظه شأن ميّت به ارزانترين قيمتى كه ممكن است تهيه نمايند، ولى اگر كسانى از ورثه كه بالغ هستند اجازه بدهند كه از سهم آنان بردارند، مقدارى را كه اجازه دادهاند، از سهم آنان مىتوان برداشت، اگرچه گران قيمت باشد.
مسأله ۶۲۰) كفن زن بر شوهر است، اگرچه زن از خود مال داشته باشد، و همچنين اگر زن را به شرحى كه در احكام طلاق گفته میشود، طلاق رجعى بدهند و پيش از تمام شدن عده بميرد، شوهرش بايد كفن او را بدهد و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد، ولىّ شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
مسأله ۶۲۱) كفن ميّت بر خويشان او واجب نيست، اگرچه از كسانى باشد كه مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب باشد.
مسأله ۶۲۲) احتياط واجب آن است كه هر يك از سه پارچه كفن به قدرى نازك نباشد كه بدن ميّت از زير آن پيدا باشد.
مسأله ۶۲۳) كفن كردن با چيز غصبى، اگرچه چيز ديگرى هم پيدا نشود، جايز نيست، و چنانجه كفن ميّت غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد بايد از تنش بيرون آورند، اگرچه او را دفن كرده باشند.
مسأله ۶۲۴) كفن كردن ميّت با چيز نجس و با پارچه ابريشمى خالص، و بنا بر احتياط با پارچهاى كه با طلا بافته شده باشد جايز نيست، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.
مسأله ۶۲۵) كفن كردن با پارچهاى كه از پشم يا موى حيوان حرام گوشت يا پوست حيوان حلال گوشت تهيّه شده، بنا بر احتياط در حال اختيار جايز نيست، ولى اگر كفن از مو و پشم حيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با اين دو هم كفن نکنند.
مسأله ۶۲۶) اگر كفن ميّت به نجاست خود او، يا به نجاست ديگرى نجس شود چنانچه كفن ضايع نمیشود، بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند اگرچه بعد از گذاشتن در قبر باشد، و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد، بايد عوض کنند.
مسأله ۶۲۷) كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته اگر بميرد، بايد مثل ديگران كفن شود، و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.
مسأله ۶۲۸) مستحب است انسان در حال سلامتى، كفن و سدر و كافور خود را تهيّه كند.
مسأله ۶۲۹) بعد از غسل واجب است ميّت را حنوط كنند؛ يعنى به پيشانى و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند، و مستحب است به سر بينى ميت هم كافور بمالند و بايد كافور، سایيده و تازه باشد و اگر به واسطه كهنه بودن عطر او از بين رفته باشد كافى نيست.
مسأله ۶۳۰) احتياط واجب آن است كه اول كافور را به پيشانى ميّت بمالند ولى در جاهاى ديگر ترتيب لازم نيست.
مسأله ۶۳۱) بهتر آن است كه ميّت را پيش از كفن كردن، حنوط نمايند اگرچه در بين كفن كردن و بعد از آن هم حنوط کنند مانعى ندارد.
مسأله ۶۳۲) كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است، اگر بميرد حنوط كردن او جايز نيست، مگر اینکه در احرام حج بعد از تمام كردن سعى و در احرام عمره بعد از تقصیر بمیرد.
مسأله ۶۳۳) زنى كه شوهر او مرده و هنوز عدهاش تمام نشده، اگرچه حرام است خود را خوشبو كند، ولى چنانچه بميرد حنوط او واجب است.
مسأله ۶۳۴) احتياط مستحب آن است که ميّت را با مشك و عنبر و عود و عطرهاى ديگر خوشبو نكنند، و نيز اينها را با كافور مخلوط ننمايند.
مسأله ۶۳۵) مستحب است قدرى تربت حضرت سيدالشهداءj را با كافور مخلوط كنند، ولى بايد از آن كافور به جاهایى كه بى احترامى میشود نرسانند، و نيز بايد تربت به قدرى زياد نباشد كه وقت به كافور مخلوط شد آن را كافور نگويند.
مسأله ۶۳۶) اگر كافور پيدا نشود، يا فقط به اندازهاى غسل باشد، حنوط لازم نيست و چنانچه از غسل زياد بيايد ولى به همه هفت عضو نرسد، بنا بر احتياط بايد اول پيشانى و اگر زياد آمد به جاهاى ديگر بمالند.
مسأله ۶۳۷) مستحب است دو چوب تر و تازه همراه ميّت در قبر بگذارند كه طول هر كدام مقدار استخوان ذراع باشد.
کلیه حقوق برای پایگاه دفتر حضرت العظمی فاضلی بهسودی محفوظ است © 2020.