آیت الله العظمی فاضلی بهسودی (مدظله العالی)

ayatullah Fazeli Behsoodi

  • 12 فروردین 1399 ساعت: 3:01
  • 5288 بازدید
  • پ
    پ

    امر به معروف و نهى از منكر

    مسأله 2104) امر به معروف و نهى از منكر با شرایطی كه ذكر خواهد شد، واجب است و ترك آن معصيت است. در مستحبات و مكروهات امر و نهى مستحب است.

    مسأله 2105) امر به معروف و نهى از منكر واجب كفایى می‌باشد، و در صورتى كه بعضى از مكلفين به قدر كفايت قيام به آن كنند، از ديگران ساقط است. اگر اقامه معروف و جلوگيرى از منكر متوقف بر اقامه جمعی از مكلفين باشد واجب است اجتماع كنند.

    مسأله 2106) اگر بعضى امر و نهى كنند و مؤثر نشود، و بعضى ديگر احتمال بدهند كه امر آنان و يا نهى آنان مؤثر است، واجب است امر و نهى كنند.

    مسأله 2107) در امر به معروف و نهى از منكر بيان مسأله شرعيه كفايت نمی‌کند، بلكه بايد مكلف امر و نهى كند، مگر آن‌که مقصود از امر به معروف و نهى از منكر از آن حاصل شود و يا طرف مقابل امر و نهى را بفهمند.

    مسأله 2108) در امر به معروف و نهى از منكر، قصد قربت معتبر نيست. بلكه مقصود اقامة واجب و جلوگيرى از حرام است، و اگر قصد قربت كند بهتر است و اجر بيشتر دارد.

    مسأله 2109) امر به معروف و نهى از منكر چهار شرط دارد:

    اول: كسى كه از منكر و معروف شناخت كامل دارد بايد امر به معروف و نهى از منكر كند، مثلاً بداند كه شراب خوردن حرام است، و شراب‌خوار را نهى كند، و بداند خمس دادن واجب است، امر به خمس كند. اگر نداند و معروف را از منكر تشخيص ندهد، امر و نهى متصوّر نيست.

    دوم: احتمال متعارف بدهد كه امر يا نهى او اثر دارد. پس اگر اطمينان داشته باشد كه اثر ندارد واجب نيست.

    سوم: مفسده و ضرر در امر به معروف و يا نهى از منكر نباشد.

    چهارم: طرف اصرار بر ترك معروف و فعل منكر داشته باشد. پس اگر اصرار نداشته باشد واجب نيست.

    مسأله 2110) با وجود شرایط مذكور بر تمام مكلفين واجب است يكديگر را امر به معروف و نهى از منكر کنند. به هر مقدارى كه مى‌توانند خصوصاً، پدرها نسبت به فرزندان، و معلمين نسبت به شاگردان، و شوهرها نسبت به همسران.

    مسأله 2111) در وجوب امر به معروف و نهى از منكر بين عالم و جاهل و مرد و زن و پير و جوان فرقى نيست بر همه واجب است.

    مسأله 2112) اگر معروف يا منكر از امورى باشد كه شارع مقدس به آن اهميت زياد می‌دهد، مثل اصول دين يا مذهب و حفظ قرآن مجيد و حفظ عقايد مسلمانان يا احكام ضروريه اسلام و حفظ استقلال مسلمين بايد ملاحظه اهميت شود. مجرّد ضرر موجب واجب نبودن نمی‌شود، پس اگر حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضروريه اسلام بر بذل جان و مال توقف داشته باشد. بذل آن واجب است.

    مسأله 2113) اگر بدعتى در دين اسلام واقع شود مثل منكراتی كه دولت‌هاى جور به اسم دين مبين اسلام اجراء مى‌كنند اظهار حق و انكار باطل، واجب است خصوصاً بر علمای اسلام و قدرت‌مندان، و اگر سكوت علمای اعلام موجب هتك مقام علم و موجب سوء ظن به علمای اسلام شود اظهار حق به هر نحو ممكن واجب است اگرچه بدانند تأثير نمی‌کند.

    مسأله 2114) اگر احتمال عقلایى بدهند كه سكوت موجب می‌شود منكر معروف، يا معروف منكر شود، اظهار حق و اعلام آن خصوصاً بر علمای اسلام واجب است و سكوت جایز نيست.

    مسأله 2115) اگر سكوت علمای اعلام موجب تقويت ظالم شود، يا موجب تأييد او گردد يا موجب جرأت او شود بر ساير محرمات، اظهار حق و انكار باطل، واجب است، اگرچه تأثير فعلى نداشته باشد. بلى عدم ترتب ضرر جانى شرط است.

    مسأله 2116) اگر سكوت علمای اعلام باعث شود كه مردم به آنان بدگمان شوند و آنان را به سازش با دستگاه ظلم متهم كنند، اظهار حق و انكار باطل واجب است. اگرچه بدانند جلوگيرى از محرّم نمی‌شود، و اظهار آنان براى رفع ظلم اثرى ندارد.

    مسأله 2117) اگر ورود بعضى از علمای اعلام در دستگاه ظلمه موجب شود كه از مفسده‌ها و منكراتى جلوگيرى شود، تصدى آن امر واجب است. مگر این‌که مفسدة اهمّى در آن باشد. مثل آن که تصدى آن باعث سستى عقايد مردم و يا سلب اعتماد آنان از علما گردد كه در اين صورت بايد علمای اعلام با هم اجتماع نموده مشورت نمايند، در صورتى كه صلاح بدانند بعض افراد علما را در دستگاه ظلمه بفرستند و بقية علما با تبليغات مانع سلب اعتماد مردم و سستى عقائد آنها شوند.

    مسأله 2118) امر به معروف و نهى از منكر سه مرتبه دارد و از هر رتبه نمی‌شود تعدّى به رتبة ديگر بكنند مگر آن‌که بدانند رتبه اولى بى‌اثر است:

    اول: با عمل به طرف بفهماند، مثلاً به او بفهماند براى این‌که نماز نمى‌خوانى يا براى این‌که دروغ مى‌گویى از تو منزجر هستم، و از اين جهت با او روترش باشد. يا با چهرة عبوس با او رفتار كند، و يا با او ترك مراوده كند و از او اعراض نمايد، به نحوی كه معلوم شود اين امور براى آن است كه او معصيت را ترك كند.

    دوم: آن‌که به زبان نرم بگويد، و اگر اثر نكند به تندى به او بگويد.

    مسأله 2119) اگر احتمال بدهد كه با موعظه و نصيحت، معصيت كار معصيت را ترك می‌کند اكتفا به آن لازم است و نبايد از آن تجاوز كند.

    مسأله 2120) اگر می‌داند كه نصيحت تأثير ندارد، و با امر احتمال تأثير است، واجب است امر و نهى الزامی‌کند و اگر تأثير نمی‌کند مگر با تشديد در گفتار و تهديد، تشديد و تهديد لازم است، ولى بايد از دروغ و معصيت ديگر احتراز شود.

    مسأله 2121) براى جلوگيرى از معصيت، ارتكاب معصيت جایز نيست. پس نبايد معصيت كار را فحش دهد، و يا اهانت كند و يا با او دروغ بگويد مگر آن‌که معصيت از چيزهاى است كه مورد اهتمام شارع مقدس می‌باشد و به هيچ وجه به آن راضى نيست، مثل قتل نفس محترمه كه در اين صورت بايد به هر نحو ممكن از آن جلوگيرى كند.

    مسأله 2122) اگر معصيت كار معصيت را ترك نمی‌کند مگر به جمع كردن بين مرتبه اول و مرتبه دوم، جمع بين آنها واجب است، به این‌که هم از او اعراض كند و ترك معاشرت نمايد و با چهرة عبوس با او ملاقات كند و هم او را با زبان امر به معروف و نهى از منكر كند و تهديد و تشديد در گفتار بنمايد.

    مسأله 2123) مرتبه سوم اقدام عملى است مثل این‌که آلت قمار را از دست قمارباز بگيرد، يا ظرف شراب را از دست شراب‌خوار بگيرد، اگر اين عمل موجب درگيرى و جنگ شود و همچنين هر اقدام عملى كه موجب ضرب و جرح شود، بدون اذن حاكم شرع ممنوع است. همچنين است حبس شخص مجرم.

    مسأله 2124) معرفت اصول دين و مبانى اسلام بر هر مكلّف واجب است.

    مسأله 2125) واجب است بر هر مسلمان در امورات دفاعى، اقتصادى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى، معيارها و ضوابط اسلامى را مراعات كند و در هيچ شرایطی از ضوابط اسلامى تخطى نكند. دروغ گفتن جهت نجات دادن نفس محترمه از قتل، موافق ضوابط اسلامى است.

    مسأله 2126) واجب است بر هر مسلمانی كه با نفوذ اقتصادى، فكرى و سياسى بيگانگان در بلاد اسلامى مبارزه كند، و كمك كردن به آنها حرام است.

    مسأله 2127) حاضر شدن در كلاس درسی كه استاد آن فساد عقيده داشته باشد و در ضمن درس به طور ضمنى عليه اسلام تبليغ می‌کند حرام است.

    مسأله 2128) رفتن محصلين در بلاد غير اسلامى اگر منجر به فساد عقيده شود جايز نيست. اگر اطمينان داشته باشد كه در معرض فساد عقيده يا انحراف عقيده قرار نمى‌گيرد و تمكن از عمل كردن به وظايف اسلامى داشته باشد جايز است.

    مسأله 2129) ياد گرفتن و ياد دادن صنايع و علوم متداوله عصر كه مورد احتياج جامعه اسلامى است و همچنين تعلّم صنايع و علومى كه سبب قوت و قدرت مسلمانان می‌شود و به وسيله آن قواى مسلمين بر كفار برترى پيدا می‌کند، بر هر مكلّف واجب به وجوب كفایى است؛ بايد جامعه اسلامى طورى قوت و قدرت پيدا كند كه باعث قطع طمع كفار از بلاد، نواميس، اموال، معادن و ثروت مسلمين شود.

    مسأله 2130) همكارى مردها با زن‌هاى خارجى در امور تجارى و ادارى به نحوى كه به تقليد از بيگانگان مرسوم شده كه از محرّمات پرهيز نمى‌كنند جايز نيست.

    مسأله 2131) بر تاجران و صنعت‌گران مسلمان واجب است به وجوب كفایى كه از رخنه كردن بيگانگان و دشمنان اسلام در امور تجارت و صنايع و مؤسسات تجارتى با همكارى و مشورت يكديگر و تأسيس شركت‌هاى مشابه جلوگيرى نمايند. نگذارند دشمنان اسلام زمامدار امور اقتصادى مسلمين شوند و به هر وسيله كه ممكن است دست‌هاى آنها را قطع نمايند؛ چون سلطه بر اقتصاد باعث سلطه‌هاى ديگر می‌شود.

    مسأله 2132) خريد و فروش كتب، مجلات و نشريات گمراه كننده و خواندن آنها حرام است. مگر براى دانشمندان متعهد و مخلص كه جهت اطلاع بر مفاسد آنها مطالعه مى‌كنند و تلاش براى رفع و دفع آنها مى‌نمايند.

    مسأله 2133) اگر مسلمانان بترسند كه اجانب بر بلاد اسلامى استيلا پيدا كنند چه بدون واسطه يا به واسطة عمّال خود، از خارج يا داخل، واجب است از ممالك اسلامى به هر وسيله كه امكان دارد دفاع كنند.

    مسأله 2134) اگر بعضى از زمامداران ممالك اسلامى، يا بعضى از وكلای مجلس، موجب بسط نفوذ سياسى، نظامى، اقتصادى، اجانب شوند كه مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، از مقام خود، هر مقامى كه باشند منعزل‌اند، و بر مسلمانان و مسئولان متعهد مملكت لازم است كه طبق ضوابط اسلامى آنان را مجازات كنند.

    مسأله 2135) بر زمامداران و مسئولان ممالك اسلامى واجب است كه به هر نحو ممكن تلاش کنند تا سطح فرهنگ و اقتصاد و امور نظامى مسلمانان رشد پیدا کنند. استقلال مملكت را تأمين كنند و پست و مقام خويش را وسيلة خدمت به مسلمانان قرار دهند، و در عمل اثبات كنند كه خدمتگزاران صادق به اسلام و مسلمين مى‌باشند.

    مسأله 2136) از مهم‌ترين مسائل اسلامى، توجه به وضع تعليم و تربيت فرزندان و مراقبت در حسن ترقى و تكامل علمى و تربيتى آنها است.

    مسأله 2137) فرستادن فرزندان به مدارس ابتدایى و متوسطه و ليسه‌ها و كودكستانهایى كه اسلاميت و امانت و علاقه مندى مؤسس و معلمان آنها به سنن اسلامى محرز و شناخته نشده و در معرض انحراف فكر و عقيده و فساد اخلاق باشد، جايز نيست.

    مسأله 2138) در بلاد اسلامى به كفار اجازه ندهند مدرسه دایر كنند و تعليم و تربيت اطفال مسلمانان را به عهده بگيرند و جايز نيست مسلمانان فرزندان خود را به مدارس و كودكستانهاى آنها بفرستند.

    مسأله 2139) تأسيس مدارس مختلط اعمّ از ابتدایى و عالى و تدريس در آن مدارس و فرستادن فرزندان به آن مدارس و همكارى با آنها، جايز نيست.

    مسأله 2140) بر مسلمانان واجب است در صورتى كه مدارس و دانشگاها و دانشکده‌هاى علوم و صنايع مورد احتياج عموم، مطابق آداب و سنن و رعايت احكام اسلام به تعداد كافى نباشد، خودشان مستقيماً به تأسيس اين‌گونه مدارس و دانشگاها بر اساس تعاليم مقدسة اسلام و اجرای برنامه‌هاى دينى، اقدام نمايند.

    مسأله 2141) محصلين، دانشمندان و مدرسين، در هر رشته‌اى از علوم مباحه اگر غرضشان از تحصيل و تدريس، خدمت به جامعه و افزایش عظمت اسلام و رفع حاجت مسلمانان از بيگانگان باشد، اجر و ثواب بسيار دارند.

    مسأله 2142) خريد و فروش اجناس و امتعه بيگانگانى كه با مسلمانان در حال جنگ هستند، در صورتى كه سبب قوت آنها و ضعف مسلمانان شود، جز در موارد اضطرار و ضرورت مثل معالجه بيمار و امثال آن، جايز نيست.

    مسأله 2143) شركت در مجالس و محافل اهل بدع و فرق ضاله حرام است، مگر براى ردّ آنها در صورت تمكّن.

    مسأله 2144) عمل به برنامه‌هاى كه بر خلاف شعائر و دستورات و احكام شرع مقدس اسلام باشد حرام است و بر هر مسلمانى خوددارى و جلوگيرى از عمل به آن، واجب است.

    مسأله 2145) سازش با بيگانگان عليه منافع مسلمانان و اتكاء به آنها و همدستى با آنها همه از گناهان بزرگ و معاصى كبيره است.

    مسأله 2146) ساختن و بنا كردن اماكن فساد و خانه‌هاى گناه و رفتن در آن خانه‌ها و اماكن، حرام است. همچنين اجاره دادن منازل، براى اين گونه محرّمات حرام است.

    مسأله 2147) كسب مال بايد از راه حلال و مشروع باشد و از راه‌هاى حرام، مثل قمار و دزدى و ربا و غنا و مسابقه‌هاى جديده محرّمه حرام است.

    مسأله 2148) از چيزهاى كه احترام بسيار دارد، جان و مال و آبروى مسلمان است كه هيچ كسى بدون حكم شرع حق تجاوز به آنها را ندارد.

    مسأله 2149) خانة افراد مسلمين محترم است و بدون اذن صاحبش ورود در آن، جايز نيست، بلكه سر كشيدن به خانه غير، از بالاى بام يا شكاف ديوار يا روزنه در، جايز نيست.

    مسأله 2150) اعانت و كمك و همكارى با نشريات صحيح و مورد اعتماد، از وظايفه مهمه است و از امورى است كه سبب تعميم و توسعه معارف و تبليغات اسلامى می‌شود.

    مسأله 2151) اعانت ظلمه و كسانى كه با دين و احكام دين، ضديت و معاندت دارند و همراهى نمودن با آنها، در ظلم و ستم، تجاوز به حريم دين و حرام است، و بر هر مكلّف لازم است با فرض تمكن از اين منكرات نهى كند.

    مسأله 2152) بر مسلمانان لازم است كه حقوق و روابط اجتماعى خود را طبق احكام اسلام، مرتب و منظم كنند و از بدع و سنت‌هاى بيگانگان، جداً پرهيز نمايند.

    مسأله 2153) هر مسلمانى بايد سعى كند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعاليم اخلاقى و فقهى اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد، و هم بر آبروى جامعه اسلامى بيفزايد.

    مسأله 2154) كسانى كه متديّن و ملتزم به احكام اسلام نيستند، اهل نماز و روزه و تعهّد به وظايف شرعيه نمى‌باشند، لياقت عهده‌دارى مشاغل اجتماعى اسلامى و مناصب عمومى را ندارند، و اگر عهده‌دار شوند، غاصب و متجاوز به حقوق عمومى شناخته می‌شوند و در انتخابات رياست جمهورى و وكلای مجلس بايد به اشخاص متعهّد به اسلام، رأى دهند.

    مسأله 2155) وظيفة هر مسلمان است كه در بهبودى امور و وضع معاش و اقتصاد مسلمانان اهتمام نمايند. حديث پيامبر اسلام را در نظر داشته باشد: (من اصبح ولم يهتمّ بامور المسلمين، فليس بمسلم) كسى كه شب را به روز آورد و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نيست.

    مسأله 2156) مسلمانان بايد در بين خودشان با گذشت و همكار با يكديگر باشند و نسبت به كفار سخت و از دادن هر گونه اختيار و سلطه به آنها نسبت به امور مسلمين، اجتناب نمايند.

    مسأله 2157) حسن سلوك و رفتار مسلمانان با بيگانه و مسلمان، بايد بر اساس تعاليم اسلام در نهايت اعتدال و خيرخواهى براى همه خلق باشد.

    مسأله 2158) مسافرت به بلاد كفار و نقاطى كه انسان در آن نقاط نمی‌تواند وظايف اسلامى خود را انجام دهد، جز در موارد ضرورت و ارشاد آنها جايز نيست.

    مسأله 2159) غصب اموال مردم، حرام است و حتى در دانه و هسته‌اى از مال كسى، بدون رضايت او نمی‌توان تصرف كرد.

    مسأله 2160) ربا دادن و ربا گرفتن و هر گونه معاملات ربوى چه طرف، شخص باشد يا مؤسسات، از قبيل بانک‌ها و ساير شركت‌ها، حرام است.

    مسأله 2161) چون اقتصاد و تجارت جامعة مسلمانان در اثر غفلت‌هاى كه شده، وابسته به بانک‌ها گرديده است تا بانک‌ها وضع خود را با تعاليم اقتصاد اسلامى تطبيق نكرده‌اند، مسلمانان متمكّن با همكارى يكديگر، مؤسسات قرض الحسنه اسلامى تأسيس كنند و اين مخالفت علنى با احكام خدا را با اطاعت احكام او مبدّل سازند.

    مسأله 2162) مسلمانان بايد در تجارت و معامله و كلية مناسبات و روابط في‌مابين خود و بيگانه، دستورات اسلام را از هر جهت، رعايت كنند و از غش و كم فروشى و خيانت و اجحاف خوددارى نمايند.

    مسأله 2163) مزدوران و كاركنان ظلمه كه خود را به عنوان مبلّغ و مروّج دين، معرّفى مى‌كنند و با اهل باطل و برنامه‌هاى باطله همكارى مى‌نمايند، گناهشان از ديگران بيشتر است، و لازم است مسلمانها از آنها بپرهيزند و فريب ظاهر لباس و كلمات آنها را نخورند.

    مسأله 2164) مسلمان اگر بتواند جامعه و مملكت را در مسير اجرای احكام اسلام قرار دهد، و احكام اسلام را اجرا سازد، بايد اقدام كند و واجب است با كسانى كه اين نيت را دارند همكارى و تشريك مساعى نمايند.

    مسأله 2165) هيچ كس حق ندارد در مقام قضاوت به استناد قانونى غير از قانون اسلام خواه از امور جزایى باشد، يا حقوقى، كسى را محكوم، يا حاكم سازد.

    مسأله 2166) هيچ فرد مسلمان نمی‌تواند به عنوان دستور مافوق، فرمان غير شرعى او را اجراء نمايد و او را در جلوگيرى از شعائر اسلام و غصب حقوق و آزادي‌هاى مشروعه و كارهاى ضد اسلامى كمك و يارى نمايد.

    مسأله 2167) ساختن مجسمه و نصب آنها در معابر و ميادين بنا بر احتیاط واجب حرام است.

    مسأله 2168) پوشيدن لباس مخصوص مردها بر زنها و لباس مخصوص زنها بر مردها حرام است، اگر در محضر عام و نظاره كنندگان باشد. اگر جهت ستر عورت در اتاق خلوت باشد و يا در زير لباس خويش بپوشد دليلی بر حرمت آن نيست.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.