• 12 فروردین 1399 ساعت: 3:24
  • 5826 بازدید
  • 0
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    نماز قضاء

    مسأله 1415) كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را به‌جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده، يا به واسطه مستى نماز نخوانده باشد، ولى نمازهایى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارد، چه نمازهاى يوميه باشد چه غير آن، اما نمازى را كه در حال بيهوشى نخوانده اگر بيهوشيش به اختيار خودش بوده مثل این‌که دوایى را جهت بيهوش شدن خورده باشد، بنا بر احتياط واجب قضا كند، اما اگر به اختيار نباشد قضا ندارد.

    مسأله 1416) اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بخواند.

    مسأله 1417) كسى كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهى نكند ولى واجب نيست فوراً آن را به‌جا آورد.

    مسأله 1418) كسى كه نماز قضا دارد می‌تواند نماز مستحبى بخواند.

    مسأله 1419) اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضایى دارد يا نمازهاى را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطاً قضاى آنها را به‌جا آورد.

    مسأله 1420) در قضاى نمازهاى يوميه ترتيب لازم نيست مگر در نمازهایى كه در اداى آن ترتيب است، مثل نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء از يك روز، اگرچه بهتر در غير آنها نيز مراعات ترتيب است.

    مسأله 1421) اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلاً بخواهد قضاى يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب به‌جا آورد.

    مسأله 1422) اگر ترتيب نمازهایى را كه نخوانده فراموش كند، بهتر آن است كه طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبی كه قضا شده به‌جا آورده است؛ مثلاً اگر قضاى يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمی‌داند كدام اول قضا شده، اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب، و دوباره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است.

    مسأله 1423) اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمی‌داند كدام اول قضا شده است، چنانچه دو نماز چهار ركعتى بخواند به نيّت این‌که اولى قضاى نماز روز اول و دومى قضاى نماز روز دوم باشد در حاصل شدن ترتيب كافيست.

    مسأله 1424) اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشاء يا يك نماز عصر و يك نماز عشاء از او قضا شود، و نداند كه كدام اول قضا شده، بهتر آن است كه طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب به‌جا آورده است، مثلاً اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اولى آنها را نمی‌داند، اول يك نماز ظهر بعد از آن يك نماز عشاء، دوباره يك نماز ظهر بخواند، يا اول يك نماز عشاء بعد يك نماز ظهر، دوباره يك نماز عشاء بخواند.

    مسأله 1425) كسى كه می‌داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمی‌داند نماز ظهر است يا نماز عشا، اگر يك نماز چهار ركعتى به نيّت قضاى نمازى كه نخوانده به‌جا آورد كافيست، و نسبت به جهر و اخفات مخيّر می‌باشد.

    مسأله 1426) كسى كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمی‌داند اولى آنها كدام است، چنانچه نُه نماز به ترتيب بخواند مثلاً از نماز صبح شروع كند و بعد از آن‌که ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند، دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند يقين به ترتيب حاصل نموده است.

    مسأله 1427) كسى كه می‌داند نمازهاى پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده است و ترتيب آنها را نمی‌داند، بهتر اين است كه نماز پنج شبانه روز را بخواند، و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده نماز شش شبانه روز را بخواند و همچنين براى هر نمازى كه به نمازهاى قضاى او اضافه شود يك شبانه روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبى كه قضا شده به‌جا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد نماز هفت شبانه روز را قضا نمايد.

    مسأله 1428) كسى كه مثلاً چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمی‌داند يا فراموش كرده مثلاً نمی‌داند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافيست. ولى بهتر اين است كه قدرى نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است؛ مثلاً اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده نماز نبوده، احتياطاً ده نماز صبح بخواند.

    مسأله 1429) كسى كه فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد، بهتر اين است كه اگر ممكن است اول آن را بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود. همچنین اگر از روزهاى پيش نماز قضا ندارد ولى يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده است، در صورتى كه ممكن باشد بهتر اين است كه نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند.

    مسأله 1430) اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده، يا فقط يك نماز قضا از روزهاى پيش دارد، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است نيّت را به نماز قضا برگرداند، بهتر اين است كه نيّت نماز قضا كند، مثلاً اگر در نماز ظهر پيش از ركوع ركعت سوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده در صورتى كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد، نيّت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتى تمام كند، بعد ظهر را بخواند، ولى اگر وقت تنگ است و يا نمی‌تواند نيت را به نماز قضا برگرداند، مثلاً در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده چون اگر بخواهد نيّت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد می‌شود نبايد نيّت را به قضاى صبح برگرداند.

    مسأله 1431) اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه براى قضاى تمام آنها وقت ندارد يا نمی‌خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند و بهتر اين است كه بعد از خواندن قضاى نمازهاى سابق دوباره نماز قضاى را كه در آن روز پيش از نماز ادا خوانده به‌جا آورد.

    مسأله 1432) تا انسان زنده است اگرچه از قضاى نمازهاى خود عاجز باشد ديگرى نمی‌تواند نمازهاى او را قضا نمايد.

    مسأله 1433) نماز قضا را با جماعت می‌شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.

    مسأله 1434) مستحب است بچه مميز را؛ يعنى بچه‌اى كه خوب و بد را مى‌فهمد، به نماز خواندن و عبادت‌هاى ديگر عادت بدهند بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم، وادار نمايند.

    نماز قضاى پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است

    مسأله 1435) اگر پدر و یا مادر، نماز خودشان را به‌جا نياورده باشند، و مى‌توانسته‌ قضا كنند، هرچند از روى نافرمانى ترك كرده باشند، بنا بر احتياط واجب بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگ آنان به‌جا آورد، يا براى آنها اجير بگيرد.

    مسأله 1436) اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدرش نماز قضا داشته يا نه، چيزى بر او واجب نيست.

    مسأله 1437) اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه به‌جا آورده يا نه، بنا بر احتياط واجب بايد قضا نمايد.

    مسأله 1438) اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضاى نماز پدر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه نماز او را بين خودشان قسمت كنند، يا براى انجام آن قرعه بزنند.

    مسأله 1439) اگر ميّت وصيت كرده باشد كه براى نماز او اجير بگيرند، بعد از آن‌که اجير نماز او را به طور صحيح به‌جا آورد، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.

    مسأله 1440) اگر پسر بزرگتر نماز مادر را بخواند، بايد در جهر و اخفات به تكليف خود عمل كند، پس قضاى نماز صبح و مغرب و عشای مادرش را بايد بلند بخواند.

    مسأله 1441) كسى كه خودش نماز قضا دارد، اگر نماز پدر و مادر را هم بخواهد قضا كند، هر كدام را اول به‌جا آورد صحيح است.

    مسأله 1442) اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر نابالغ يا ديوانه باشد وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد، بايد نماز پدر را قضا نمايد.

    مسأله 1443) اگر پسر بزرگتر پيش از آن‌که نماز پدر را قضا كند بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست. اين در صورتى است كه بين مرگ پدر و مرگ پسر بزرگ به قدرى طول كشيده كه می‌توانسته قضاى نماز و روزة او را به‌جا آورد و اگر اين مقدار طول نكشيده، بنا بر احتياط پسر دوم قضای نماز و روزه را به‌جا آورد. در همه اين مسائل بنا بر احتياط قضاى نماز و روزة مادر نيز حكم نماز و روزة پدر را دارد.

    نوشته های مشابه

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.