احكام سر بريدن و شكار كردن حيوانات
مسأله 2752) اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى كه بعداً گفته میشود سر ببرند، وحشى باشد يا اهلى، بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، ولى حيوانى كه انسان با آن وطى (نزديكى) كرده و گوسفندى كه شير خوك خورده و همچنين حيوانى كه نجاستخوار شده، اگر به دستورى كه در شرع معين نمودهاند آن را استبراء نكرده باشند، بعد از سر بريدن گوشت آنها حلال نيست.
مسأله 2753) حيوان حلال گوشت وحشى مانند آهو و كبك و بز كوهى و حيوان حلال گوشتى كه اهلى بوده و بعداً وحشى شده مثل گاو و شتر اهلى كه فرار كرده و وحشى شده است، اگر به دستورى كه بعداً گفته میشود آنها را شكار كنند پاك و حلال است، ولى حيوان حلال گوشت اهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و حيوان حلال گوشت وحشى كه به واسطه تربيت كردن اهلى شده است، با شكار كردن پاك و حلال نمیشود.
مسأله 2754) حيوان حلال گوشت وحشى در صورتى با شكار كردن پاك و حلال میشود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد. بنابراين، بچه آهو كه نمیتواند فرار كند و بچه كبك كه نمیتواند پرواز نمايد، با شكار كردن پاك و حلال نمیشود، و اگر آهو و بچهاش را كه نمیتواند فرار كند، با يك تير شكار نمايد آهو حلال و بچهاش حرام است.
مسأله 2755) حيوان حلال گوشتى كه مانند ماهى خون جهنده ندارد اگر به خودى خود بميرد پاك است ولى گوشت آن را نبايد بخورد، و ماهى كه در آب بميرد پاك است، ولى خوردن آن حرام است.
مسأله 2756) حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد مانند مار، مردة آن پاك است ولى با سر بريدن حلال نمیشود.
مسأله 2757) سگ و خوك به واسطة سر بريدن و شكار كردن پاك نمیشود و خوردن گوشت آنها هم حرام است و حيوان حرام گوشتى را كه مانند گرگ و پلنگ كه درنده و گوشتخوار است اگر به دستورى كه گفته میشود سر ببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند پاك است ولى گوشت آن حلال نمیشود و اگر با سگ شكارى آن را شكار كنند، پاك شدن بدنش هم اشكال دارد.
مسأله 2758) فيل و خرس و بوزينه و موش و حيواناتى مانند سوسمار كه در داخل زمين زندگى مىكنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودى خود بميرند نجساند، بلكه اگر سر آنها را ببرند يا آنها را با اسلحه شكار نمايند پاك شدن آنها محل اشكال و احوط اجتناب است.
مسأله 2759) اگر از شكم حيواند زنده بچه مردهاى بيرون آيد، يا آن را بيرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.
دستور سر بريدن حيوانات
مسأله 2760) دستور سر بريدن حيوان آن است كه چهار رگ بزرگ گردن آن را به طور كامل ببرند، و اگر آنها را بشكافند كافى نيست. معروف اين است كه بريدن اين چهار رگ در خارج واقع نمیشود، مگر اینکه از زير برآمدگى گلو ببرند و آن چهار رگ عبارت است از مجراى نفس (حلقوم) و مجراى خوردن (مری) و دو رگ كلفتى كه در دو طرف مجراى نفس میباشد.
مسأله 2761) اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد بعد بقيه را ببرند کفایت نمیکند، اما در صورتى كه چهار رگ را پيش از جان دادن حيوان ببرند ولى به طور معمول پشت سر هم نباشد، آن حيوان پاك و حلال است اگرچه احتياط مستحب آن است كه پشت سر هم ببرند.
مسأله 2762) اگر گرگ گلوى گوسفندى را به طورى بكند كه از چهار رگى كه در گردن است و بايد بريده شود، چيزى نماند، آن گوسفند حرام میشود، ولى اگر مقدارى از گردن را بكند و چهار رگ باقى باشد، يا جاى ديگر بدن را بكند در صورتى كه گوسفند زنده باشد و به دستورى كه گفته میشود سر آن را ببرند حلال و پاك میباشد.
شرایط سر بريدن حيوان
مسأله 2763) سربريدن حيوان چند شرط دارد:
اول: كسى كه سر حيوان را مىبرد، چه مرد باشد چه زن، بايد مسلمان باشد، و بچّه مسلمان هم اگر مميز باشد؛ يعنى خوب و بد را بفهمد میتواند سر حيوان را ببرد. اما كسى كه از كفار يا از فرقههایى است كه در حكم كفار اند مانند غلاّت و خوارج و نواصب، نمىتوانند سر حيوان را ببرد، اگر ببرند حرام میشود.
دوم: سر حيوان را با چيزى ببرند كه از آهن باشد ولى چنانچه آهن پيدا نشود و طورى باشد كه اگر سر حيوان را نبرند مىميرد، با چيز تيزى كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ تيز میشود سر آنها را بريد.
سوم: در موقع سربريدن، صورت و دست و پا و شكم حيوان رو به قبله باشد و كسى كه میداند بايد رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند، حيوان حرام میشود، ولى اگر فراموش كند، يا مسأله را نداند، يا قبله را اشتباه كند، يا نداند قبله كدام طرف است يا نتواند حيوان را رو به قبله كند اشكال ندارد و احتياط مستحب آن است كه برنده سر (كشنده ـ ذابح) نيز رو به قبله باشد.
چهارم: وقتى میخواهد سر حيوان را ببرد، يا كارد به گلويش بگذارد به نيت سر بريدن، نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد بسم الله كافى است و اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد، آن حيوان پاك نمیشود و گوشت آن هم حرام است، ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد اشكال ندارد.
پنجم: حيوان بعد از سربريدن حركتى بكند، اگرچه مثلاً چشم يا دُم خود را حركت دهد، يا پاى خود را به زمين زند و اين حكم در صورتى است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح مشكوك باشد و الاّ لزومى ندارد و نيز واجب آن است كه به اندازة معمول آن حيوان، خون از بدنش بيرون آيد.
ششم: آنکه بنا بر احتياط واجب سر حيوان را در غير پرندگان، پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا نكنند. بلكه خود اين كار فىنفسه حتى در پرندگان محل اشكال است، ولى اگر از روى غفلت يا به جهت تيزى چاقو، سر جدا شود اشكالى ندارد و ذبيحه حلال است. همچنين بنا بر احتياط رگ سفيدى را كه از مهرههاى گردن تا دُم حيوان امتداد دارد و او را نخاع مىگويند پیش از خارج شدن روح عمداً قطع نكند.
هفتم: آنکه كشتن از مذبح باشد و بنا بر احتياط وجوبى جایز نيست كارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بياورد كه گردن از پشت بريده شود.
دستور كشتن شتر
مسأله 2764) اگر بخواهند شترى را بكُشند كه بعد از جان دادن پاك و حلال باشد، بايد با شرایطى كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد، كارد يا چيز ديگرى را كه از آهن و برنده باشد، در گودى بين گردن و سينهاش فرو كند.
مسأله 2765) وقتى مىخواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر آن است كه شتر ايستاده باشد، ولى اگر در حالى كه زانوها را به زمين زده، يا به پهلو خوابيده و دست و پا و سينهاش رو به قبله است، كارد را در گودى گردنش فرو كنند اشكال ندارد.
مسأله 2766) اگر به جاى اینکه كارد در گودى گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند، يا گوسفند و گاو و مانند اينها را مثل شتر كارد در گودى گردنشان فرو كنند گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است ولى اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستورى كه گفته شد كارد در گودى گردنش فرو كنند گوشت آن حلال و بدن آن پاك است. نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند و مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آن را ببرند حلال و پاك میباشد.
مسأله 2767) اگر حيوانى سركش شود و نتوانند آن را به دستورى كه در شرع معين شده بكشند، يا مثلاً در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آنجا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد، هر جاى بدنش را كه زخم بزنند و در اثر زخم زدن جان بدهد حلال میشود، و رو به قبله بودن آن لازم نيست ولى بايد شرطهاى ديگرى را كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد دارا باشد.
چيزهایى كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است
مسأله 2768) چند چيز در سر بريدن حيوانات مستحب است:
اول: موقع سر بريدن گوسفند، دو دست و يك پاى آن را ببندند و پاى ديگرش را باز بگذارند، و موقع سربريدن گاو، چهار دست و پايش را ببندند و دُم آن را باز بگذارند و موقع كشتن شتر در حال نشستگى دو دست آن را از پایين تا زانو يا زير بغل به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند، و مستحب است مرغ را بعد از سر بريدن، رها كنند تا پر و بال بزند.
دوم: پيش از كشتن حيوان آب جلوى آن بگذارند.
سوم: كارى كنند كه حيوان كمتر اذيت شود مثلاً كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.
چيزهایى كه در كشتن حيوانات مكروه است
مسأله 2769) چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است:
1ـ پيش از بيرون آمدن روح، پوست حيوان را بكنند؛
2ـ در جایى حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را ببيند؛
3ـ در شب يا پيش از ظهر روز جمعه سر حيوان را ببرند، ولى در صورت احتياج عيبى ندارد؛
4ـ خود انسان حیوانى را كه پرورش داده است، بكشد. وارد کردن شوک به حیوان تا کمی بیحس شود و به راحتی با دستگاه سر بریده شود اشکال ندارد، در صورتی که حیوان بعد از شوک زنده باشد.
احكام شكار كردن با اسلحه
مسأله 2770) اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند و بميرد با پنج شرط حلال و بدنش پاك است:
اول: آنکه اسلحة شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد، يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه به واسطة تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند و اگر به وسيلة دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيوانى را شكار كنند پاك نمیشود و خوردن آن هم حرام است. اگر حيوانى را با تفنگ شكار كنند، چنانچه گلوله آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند پاك و حلال است و اگر گلوله تيز نباشد بلكه با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد يا به واسطه حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حيوان بميرد پاك و حلال بودنش اشكال دارد.
دوم: كسى كه شكار میکند بايد مسلمان باشد يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد. اگر كافر يا كسى كه در حكم كافر است مانند غلاّت و خوارج و نواصب، حيوانى را شكار نمايد، آن شكار حلال نيست.
سوم: اسلحه را براى شكار كردن حيوان بهكار برد و اگر مثلاً جایى را نشان كند و اتفاقاً حيوانى را بكشد، آن حيوان پاك نيست و خوردن آن هم حرام است.
چهارم: در وقت بهكار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شكار حلال نمیشود ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.
پنجم: وقتى به حيوان برسد كه مرده باشد، يا اگر زنده است به اندازة سر بريدن آن وقت نباشد، چنانچه به اندازة سر بريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد، حرام است.
مسأله 2771) اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند، يكى از آنان مسلمان و ديگرى كافر باشد يا يكى از آن دو، نام خدا را ببرد و ديگرى عمداً نام خدا را نبرد، آن حيوان حلال نيست.
مسأله 2772) اگر بعد از آنکه حيوانى را تير زدند مثلاً در آب بيفتد و انسان بداند كه حيوان به واسطة تير و افتادن در آب جان داده، حلال نيست، بلكه اگر نداند كه جان دادن آن فقط به واسطة تير بوده، حلال نمیباشد.
مسأله 2773) اگر با سگ غصبى يا اسلحة غصبى حيوان را شكار كند شكار حلال است و مال خود او میشود ولى گذشته از اینکه گناه كرده، بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.
مسأله 2774) اگر با شمشير يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح است با شرطهاى كه در مسأله (2770) گفته شد، حيوانى را دو قسمت كنند، و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتى برسد كه حيوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است. همچنين است اگر حيوان زنده باشد ولى به اندازة سر بريدن وقت نباشد، اما اگر به اندازة سر بريدن وقت باشد و ممكن باشد كه مقدارى زنده بماند، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستورى كه در شرع معين شده ببرند حلال وگرنه آنهم حرام میباشد.
مسأله 2775) اگر با چوب يا سنگ يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح نيست، حيوانى را دو قسمت كنند، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام است و قسمتى كه سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و ممكن باشد كه مقدارى زنده بماند، و سر آن را به دستورى كه در شرع معين شده ببرند حلال وگرنه آن قسمت هم حرام میباشد.
مسأله 2776) اگر حيوانى را شكار كنند، يا سر ببرند و بچه زندهاى از آن بيرون آيد، چنانچه آن بچه را به دستورى كه در شرع معين شده سر ببرند حلال وگرنه حرام میباشد.
مسأله 2777) اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچه مردهاى از شكمش بيرون آورند، چنانچه خلقت آن بچه كامل باشد و مو يا پشم در بدن رویيده باشد و به واسطة شکار یا سر بریدن مادرش مرده باشد پاك و حلال است.
شكار كردن با سگ شكارى
مسأله 2778) اگر سگ شكارى، حيوان وحشى حلال گوشتى را شكار كند، پاك بودن و حلال بودن آن حيوان شش شرط دارد:
اول: سگ به طورى تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براى گرفتن شكار بفرستند برود و هر وقت جلوگيرى كنند بايستد، و نيز بايد عادتش اين باشد كه تا صاحبش نرسد از شكار نخورد، ولى اگر عادت به خوردن خون شكار داشته باشد يا اتفاقاً از شكار بخورد اشكال ندارد.
دوم: صاحبش آن را بفرستد و اگر از پيش خود دنبال شكار رود و حيوانى را شكار كند خوردن آن حيوان حرام است. بلكه اگر از پيش خود دنبال شكار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند كه زودتر آن را به شكار برساند اگرچه به واسطه صداى صاحبش شتاب كند، بنا بر احتياط واجب بايد از خوردن آن شكار خوددارى نمايند.
سوم: كسى كه سگ را مىفرستد بايد مسلمان يا بچه مسلمانى باشد كه خوب و بد را بفهمد و اگر كافر يا كسى كه در حكم كافر است مانند غالى و خارجى و ناصبى؛ يعنى شخصى كه اظهار دشمنى با اهل بيت پيغمبر(ص) میکند، سگ را بفرستد شكار آن سگ حرام است.
چهارم: وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.
پنجم: شكار به واسطه زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد، پس اگر سگ، شكار را خفه كند، يا شكار از دويدن يا ترس بميرد حلال نيست.
ششم: كسى كه سگ را فرستاده، وقتى برسد كه حيوان مرده باشد يا اگر زنده است به اندازة سر بريدن آن وقت نباشد، چنانچه وقتى برسد كه به اندازة سر بريدن وقت باشد، و سر حيوان را نبرد تا بميرد حلال نيست.
مسأله 2779) كسى كه سگ را فرستاده اگر وقتى برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه مثلاً به واسطة بيرون آوردن كارد و مانند آن وقت بگذرد و آن حيوان بميرد حلال است، ولى اگر چيزى همراه او نباشد كه با آن سر حيوان را ببرد و حيوان بميرد، حلال نمیشود، ولى در اين حال اگر سگ را وادار كند كه آن حيوان را بكشد حلال میشود.
مسأله 2780) اگر چند سگ را بفرستد و با هم حيوانى را شكار كنند، چنانچه همة آنها داراى شرطهایى كه در مسأله (2775) گفته شد بودهاند، شكار حلال است و اگر يكى از آنها داراى آن شرطها نبوده، شكار حرام است.
مسأله 2781) اگر سگ را براى شكار حيوانى بفرستد و آن سگ حيوان ديگرى را شكار كند، آن شكار حلال و پاكيزه است. همچنین اگر آن حيوان را با حيوان ديگرى شكار كند، هر دوی آنها حلال و پاك میباشد.
مسأله 2782) اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و يكى از آنها كافر باشد يا عمداً نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است و نيز اگر يكى از سگهایى را كه فرستادهاند به طورى كه در مسأله (2775) گفته شد تربيت شده نباشد، آن شكار حرام میباشد.
مسأله 2783) اگر باز يا حيوان ديگرى غير سگ شكارى، حيوانى را شكار كند، آن شكار حلال نيست. ولى اگر وقتى برسند كه حيوان زنده باشد و به دستورى كه در شرع معين شده سر آن را ببرند حلال است.
صيد ماهى و ملخ
مسأله 2784) اگر ماهى فلس دار را زنده از آب بگيرند، و بيرون آب جان دهد، پاك و خوردن آن حلال است، چنانچه در آب بميرد پاك است ولى خوردن آن حرام میباشد، مگر اینکه در تور ماهيگير در آب بميرد كه در اين صورت خوردنش حلال است. ماهى بىفلس را اگرچه زنده از آب بگيرد و بيرون آب جان دهد حرام است.
مسأله 2785) اگر ماهى از آب بيرون بيفتد، يا موج آن را بيرون بيندازد، يا آب فرو رود، و ماهى در خشكى بماند، چنانچه پيش از آنکه بميرد، با دست يا به وسيله ديگر كسى آن را بگيرد، بعد از جان دادن حلال است.
مسأله 2786) كسى كه ماهى را صيد میکند، لازم نيست مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد ولى مسلمان بايد گرفتن آن را ديده باشد يا از راه ديگرى يقين داشته باشد كه زنده از آب گرفته شده است.
مسأله 2787) ماهى مردهاى كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفتهاند يا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست كافر باشد اگرچه بگويد آن را زنده گرفتهام حرام میباشد. بنابراين، كنسرو ماهى كه از بلاد كفر مىآورند اگر احراز نشود كه ماهى آن زنده از آب گرفته يا در آب مرده است خوردن آن جايز نيست.
مسأله 2788) خوردن ماهى زنده جایز است و اولى خوددارى كردن است.
مسأله 2789) اگر ماهى زنده را بريان كنند، يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند، خوردنش جایز است، ولى اولى آن است كه از خوردن آن خوددارى نمايند.
مسأله 2790) اگر ماهى را بيرون آب دو قسمت كنند و يك قسمت آن در حالى كه زنده است در آب بيفتد. خوردن قسمتى را كه بيرون مانده خالى از اشكال نيست. احتياط واجب آن است كه از خوردن آن خوددارى كنند.
مسأله 2791) اگر ملخ را با دست يا به وسيله ديگرى زنده بگيرند، بعد از جان دادن آن، حلال است و لازم نيست كسى كه آن را مىگيرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولى اگر ملخ مردهاى در دست كافر باشد، و معلوم نباشد كه آن را زنده گرفته يا نه، اگرچه بگويد زنده گرفتهام حرام است، مگر اینکه يقين حاصل شود يا دو شاهد عادل شهادت دهد كه راست مىگويد.
مسأله 2792) خوردن ملخى كه بال درنياورده و نمیتواند پرواز كند حرام است.
ثبت دیدگاه