احکام صلح
مسأله ۲۲۸۵) صلح آن است که انسان با دیگرى سازش کند که مقدارى از مال یا منفعت مال خود را ملک او کند، یا از طلب یا حق خود بگذرد که او هم در عوض، مقدارى از مال، یا منفعت مال خود را به او واگذار نماید یا از طلب یا حقى که دارد بگذرد، بلکه اگر بدون آنکه عوض بگیرد مقدارى از مال، یا منفعت مال خود را به کسى واگذار کند، یا از طلب یا حق خود بگذرد، باز هم صلح صحیح است.
مسأله ۲۲۸۶) کسى که در مورد مالش با دیگرى صلح میکند، باید بالغ و عاقل و قصد صلح داشته باشد، و کسى او را مجبور نکرده باشد و باید سفیه هم نباشد.
مسأله ۲۲۸۷) لازم نیست صیغه صلح به عربى خوانده شود، بلکه با هر لفظى که بفهماند با هم صلح و سازش کردهاند صحیح است.
مسأله ۲۲۸۸) اگر کسى گوسفندهاى خود را به چوپان بدهد که مثلاً یک سال نگهدارى کند و از شیر آن استفاده نماید و مقدارى روغن بدهد، چنانچه شیر گوسفندها را در مقابل زحمتهاى چوپان و آن روغن صلح کند صحیح است، بلکه اگر گوسفندها را یکساله به چوپان اجاره دهد که از شیر آنها استفاده کند و در عوض، مقدارى روغن بدهد صحیح است و مقتضاى احتیاط واجب در هر دو مورد این است که روغن را قید نکند از همان گوسفندها باشد.
مسأله ۲۲۸۹) اگر کسى بخواهد در مورد طلب یا حق خود با دیگرى صلح نماید در صورتى صحیح است که او قبول کند، ولى اگر بخواهد از طلب یا حق خود بگذرد قبول کردن او لازم نیست.
مسأله ۲۲۹۰) اگر انسان مقدار بدهى خود را بداند و طلبکار او نداند، چنانچه طلبکار طلب خود را به کمتر از مقدارى که هست صلح نماید، مثلاً پنجاه تومان طلبکار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نماید، زیادى براى بدهکار حلال نیست، مگر آنکه مقدارى بدهى خود را به او بگوید و او را راضى کند، یا طورى باشد که اگر مقدار طلب خود را مىدانست، باز هم به آن مقدار صلح مىکرد.
مسأله ۲۲۹۱) اگر بخواهند چیزى را که از یک جنس است و وزن آنها معلوم است با یکدیگر صلح نمایند، احتیاط واجب آن است که وزن یکى بیشتر از دیگرى نباشد، ولى اگر وزن آنها معلوم نباشد، اگرچه احتمال دهند که وزن یکى بیشتر از دیگرى است و صلح نمایند صحیح است.
مسأله ۲۲۹۲) اگر دو نفر از یک نفر طلبکار باشند، یا دو نفر از دو نفر دیگر طلبکار باشند و بخواهند طلبهاى خود را با یکدیگر صلح کنند، چنانچه طلب آنان از یک جنس و وزن آنان یکى باشد، مثلاً هر دو ده من گندم طلبکار باشند، مصالحه آنان صحیح است. همچنین است اگر جنس طلب آنان یکى نباشد، مثلاً یکى ده کیلو برنج و دیگری دوازده کیلو گندم طلبکار باشد، ولى اگر طلب آنان از یک جنس و چیزى باشد که معمولاً با وزن یا پیمانه آن را معامله مىکنند، در صورتى که وزن یا پیمانه آنها مساوى نباشد، مصالحه آنان اشکال دارد.
مسأله ۲۲۹۳) اگر از کسى طلبى دارد که باید بعد از مدتى بگیرد، چنانچه طلب خود را به مقدار کمترى صلح کند و مقصودش این باشد که از مقدارى از طلب خود گذشت کند و بقیه را نقد بگیرد اشکال ندارد. این حکم در صورتى است که طلب از جنس طلا یا نقره یا جنس دیگرى باشد که با وزن یا پیمانه فروخته میشود، اما در غیر آنها براى طلبکار جایز است که طلب خود را به بدهکار یا غیر آن به کمتر از طلب صلح نموده یا بفروشد، چنانچه در مسأله (۲۴۳۶) خواهد آمد.
مسأله ۲۲۹۴) اگر دو نفر چیزى را با هم صلح کنند، با رضایت یکدیگر مىتوانند صلح را بههم بزنند، و نیز اگر در ضمن معامله براى هر دو یا یکى از آنان حق بههم زدن معامله را قرار داده باشند، کسى که آن حق را دارد میتواند صلح را بههم بزند.
مسأله ۲۲۹۵) تا وقتى که خریدار و فروشنده از مجلس معامله متفرق نشدهاند مىتوانند معامله را بههم بزنند و نیز اگر مشترى حیوانى را بخرد تا سه روز حق بههم زدن معامله را دارد. همچنین اگر پول جنسى را که خریده تا سه روز ندهد و جنس را تحویل نگیرد، فروشنده میتواند معامله را بههم بزند، ولى کسى که مالى را صلح میکند در این سه صورت حق بههم زدن صلح را ندارد. اما در صورتى که طرف مصالحه در پرداخت مال المصالحه از حد متعارف تأخیر کند یا اینکه شرط شده باشد که مثلاً مال مصالحه را نقد بدهد و طرف عمل به شرط ننماید، در این صورت میتواند صلح را بههم بزند. همچنین در بقیه صور دیگر که در احکام خرید و فروش گفته شد نیز میتواند صلح را بههم بزند مگر در صورتى که یکى از طرفین مغبون باشد که بههم زدن صلح به واسطه غبن محل اشکال است.
مسأله ۲۲۹۶) اگر چیزى را که به صلح گرفته معیوب باشد، میتواند صلح را بههم بزند، ولى اگر بخواهد تفاوت قیمت صحیح و معیوب را بدون رضاى طرف مقابل بگیرد اشکال دارد، و اگر طرفین راضى باشند اشکال ندارد.
مسأله ۲۲۹۷) هرگاه مال خود را با کسى صلح نماید و با او شرط کند و بگوید که بعد از مرگ من چیزى را که با تو صلح کردم مثلاً وقف کنى و او هم این شرط را قبول کند، باید به شرط عمل نماید. همچنین است اگر شرط کند تا زنده هستم در مال مصالحه تصرف بتوانم.
ثبت دیدگاه