واجبات نماز
واجبات نماز دوازده چيز است: (اول) نيت، (دوم) قيام؛ يعنى ايستادن، (سوم) تكبيرة الاحرام؛ يعنى گفتن الله اكبر در اول نماز، (چهارم) ركوع، (پنجم) سجود، (ششم) قرائت، (هفتم) ذكر، (هشتم) تشهد، (نهم) سلام، (دهم) ترتيب، (يازدهم) موالات؛ يعنى پى در پى بودن اجزای نماز، (دوازدهم) طمأنينه؛ يعنى آرامش بدن هنگام قرائت و ذكر.
مسأله 987) بعضى از واجبات نماز ركن است؛ يعنى اگر انسان آنها را بهجا نياورد، عمداً باشد يا اشتباهاً، نماز باطل میشود. بعضى ديگر ركن نيست؛ يعنى اگر اشتباهاً كم گردد نماز باطل نمیشود. اركان نماز پنج چيز است: (اول) نيت، (دوم) تكبيرة الاحرام، (سوم) قيام متصل به ركوع؛ يعنى ايستادن پيش از ركوع، (چهارم) ركوع، (پنجم) دو سجده از يك ركعت. اما نسبت به زيادى در صورتى كه عمدى باشد مطلقاً نماز باطل میشود، و در صورتى كه از روى اشتباه باشد، اگر زيادى در ركوع يا در دو سجدة از يك ركعت باشد، نماز باطل است، و الاّ باطل نيست.
نيـت
مسأله 988) انسان بايد نماز را به نيت قربت؛ يعنى براى انجام دادن فرمان خداوند عالم بهجا آورد، و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند، يا مثلاً به زبان بگويد چهار ركعت نماز ظهر مىخوانم قربة الى الله.
مسأله 989) اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مىخوانم و معين نكند، ظهر است يا عصر، نماز او باطل است، و نيز كسى كه مثلاً قضاى نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضا يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازى را كه مىخواند، در نيت معين كند.
مسأله 990) انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد، پس اگر در بين نماز طورى غافل شود كه اگر بپرسند چه مىكنى؟ نداند چه بگويد، نمازش باطل است.
مسأله 991) انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس كسى كه ريا كند؛ يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط براى مردم باشد يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
مسأله 992) اگر قسمتى از نماز را هم براى غير خدا بهجا آورد، نمازش باطل است، بلكه اگر نماز را براى خدا بهجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت يا به طرز مخصوصى مثلاً با جماعت نماز بخواند نمازش باطل است، و بنا بر احتياط اگر جزء مستحبى مثل قنوت را نيز براى غير خدا بهجا آورد، نمازش باطل است در صورتی که قصد غیر خدایی به تمام نماز سرایت کند.
تكبيرة الاحرام
مسأله 993) گفتن «الله اكبر» در اول هر نماز واجب و ركن است. بايد حروف «الله» و حروف «اكبر» و دو كلمه «الله اكبر» را پشت سر هم بگويد و نيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود اگر به عربى غلط بگويد، يا مثلاً ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست.
مسأله 994) احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مىخواند مثلاً به اقامه يا به دعایى كه پيش از تكبير مىخواند، نچسباند.
مسأله 995) اگر انسان بخواهد «الله اكبر» را به چيزى كه بعد از آن مىخواند مثلاً به بسم الله الرحمن الرحيم، بچسباند بايد «راء» اكبر را پيش بدهد، ولى احتياط واجب آن است كه در نماز واجب نچسباند.
مسأله 996) موقع گفتن «تكبيرة الاحرام» بايد بدن آرام باشد، اگر عمداً در حالى كه بدنش حركت دارد، تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است.
مسأله 997) تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طورى بخواند كه خودش بشنود. اگر به واسطة سنگينى يا كرى گوش يا سر و صداى زياد نمىشنود، بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود.
مسأله 998) كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمیتواند الله اكبر را بگويد، بايد به هر طورى كه میتواند بگويد، اگر هيچ نمیتواند بگويد، بنا بر احتياط بايد در قلب خود بگذراند، و براى تكبير اشاره كند و زبانش را هم اگر میتواند حركت دهد.
مسأله 999) مستحب است بعد از تكبيرة الاحرام بگويد: (يا مُحْسِنٌ قَدْ أَتاكَ الْمُسِىءُ وَقَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِىءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَأَنَا الْمُسِىءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِيحِ ما تَعْلَمُ مِنِّى) يعنى اى خدایى كه به بندگان احسان مىكنى، بندة گنهكار به در خانة تو آمده، تو امر كردهاى كه نيكوكار از گناه كار بگذرد، تو نيكوكارى و من گناه كار، به حقّ محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بديهایى كه مىدانى از من سر زده بگذر.
مسأله 1000) مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاى بين نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
مسأله 1001) اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزى از قرائت شده، به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزى نخوانده، بايد تكبير را بگويد.
مسأله 1002) اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، چه مشغول خواندن چيزى شده باشد يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
قيام (ايستادن)
مسأله 1003) قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مىگويند ركن است، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست، اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نمازش صحيح است.
مسأله 1004) واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن، مقدارى بايستد تا يقين كند كه تكبير را در حال ايستادن گفته است.
مسأله 1005) اگر ركوع را فراموش كند، و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود. اگر بدون اینکه بايستد به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بهجا نياورده، نماز او باطل است.
مسأله 1006) موقعى كه براى تكبيرة الاحرام يا قرائت ايستاده است، بايد بدن را حركت ندهد و به طرفى خم نشود، و بنا بر احتياط در حال اختيار به جایى تكيه نكند، ولى اگر از روى ناچارى باشد اشكال ندارد.
مسأله 1007) اگر موقعى كه ايستاده، از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود، يا به جایى تكيه كند اشكال ندارد.
مسأله 1008) احتياط مستحب آن است كه در موقع ايستادن، هر دو پا روى زمين باشد، ولى لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد، اگر روى يك پا هم باشد اشكال ندارد.
مسأله 1009) كسى كه میتواند درست بايستد، اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه ايستادن بر او صدق نكند نمازش باطل است.
مسأله 1010) موقعى كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزى از اذكار واجب است، بايد بدنش آرام باشد، و در موقعى كه میخواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، بايد چيزى نگويد.
مسأله 1011) اگر در حال حركت بدن ذكر مستحبى بگويد، مثلاً موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور داده شده بگويد باطل است، ولى نمازش صحيح است. احتياط واجب در ذكر مستحب آن است كه در حال آرامش بگويد و (بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ اَقُومُ وَاَقْعُدْ) را بايد در حال برخواستن بگويد.
مسأله 1012) حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.
مسأله 1013) اگر موقع خواندن حمد و سوره، يا خواندن تسبيحات بىاختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1014) اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود، بايد بنشيند، اگر از نشستن هم عاجز شود، بايد بخوابد، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از ذكرهاى واجب را نگويد.
مسأله 1015) تا انسان میتواند ايستاده نماز بخواند، نبايد بنشيند، مثلاً كسى كه در موقع ايستادن بدنش حركت میکند، يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را مختصرى كج كند، بايد به هر طوری كه میتواند ايستاده نماز بخواند، ولى اگر به هيچ قسم نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
مسأله 1016) تا انسان میتواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند، و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طورى كه میتواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمیتواند بنشيند بايد طورى كه در احكام قبله گفته شد به پهلوى راست بخوابد، اگر نمیتواند به پهلوى چپ بخوابد، و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد، به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 1017) كسى كه نشسته نماز مىخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد، و ركوع را ايستاده بهجا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را هم نشسته بهجا آورد.
مسأله 1018) كسى كه خوابيده نماز مىخواند اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد مقدارى را كه میتواند، نشسته بخواند و نيز اگر میتواند بايستد بايد مقدارى را كه میتواند، ايستاده بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از اذكار واجب را نخواند.
مسأله 1019) كسى كه نشسته نماز مىخواند اگر در بين نماز بتواند بايستد بايد مقدارى را كه میتواند، ايستاده بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى از ذكرهاى واجب را نخواند.
مسأله 1020) كسى كه میتواند بايستد اگر بترسد كه به واسطة ايستادن، مريض شود يا ضررى به او برسد، میتواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، میتواند خوابيده نماز بخواند.
مسأله 1021) اگر انسان احتمال بدهد كه آخر وقت میتواند ايستاده نماز بخواند، بهتر است نماز را تأخير بيندازد، پس اگر نتوانست بايستد در آخر وقت مطابق وظيفهاش نماز را بهجا آورد، و در صورتى كه اول وقت، نماز را خواند و در آخر وقت، قدرت بر ايستادن حاصل نمود، بايد نماز را دوباره بهجا آورد.
مسأله 1022) مستحب است در حال ايستادن، بدن را راست نگهدارد و شانهها را پایين بيندازد و دستها را روى رانها بگذارد، و انگشتها را به هم بچسباند، و جاى سجده را نگاه كند، و سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد، و با خضوع و خشوع باشد، و پاها را پس و پيش نگذارد، و اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
قرائت
مسأله 1023) در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يوميه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن، بنا بر احتياط يك سورة تمام بخواند، و سورة (والضحى و الم نشرح) و همچنين سوره (فيل ولإيلاف) در نماز يك سوره حساب میشود.
مسأله 1024) اگر وقت نماز تنگ باشد، يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند، دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند.
مسأله 1025) اگر عمداً سوره را پيش از حمد بخواند نمازش باطل است. اگر اشتباهاً سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند، و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
مسأله 1026) اگر حمد و سوره يا يكى از آنها را فراموش كند، و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
مسأله 1027) اگر پيش از آنکه براى ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده بايد بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده بايد فقط سوره را بخواند، ولى اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند، و نيز اگر خم شود و پيش از آنکه به ركوع برسد، بفهمد حمد و سوره يا سورة تنها يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
مسأله 1028) اگر در نماز يكى از چهار سورهاى كه آيه سجده دارد و در مسأله (399) گفته شد عمداً بخواند، بنا بر احتياط نمازش باطل است.
مسأله 1029) اگر اشتباهاً مشغول خواندن سورهاى شود كه سجدة واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سورة ديگر بخواند، و اگر بعد از خواندن آية سجده بفهمد، بنا بر احتياط واجب در بين نماز سجدة آن را بهجا آورد و آن سوره را تمام كند و يك سورة ديگر هم به قصد قربت مطلقه بخواند و بعد از اتمام نماز آن را اعاده كند.
مسأله 1030) اگر در نماز آية سجده را گوش دهد نمازش صحيح است، و بنا بر احتياط به سجده اشاره نمايد و بعد از نماز سجدة آن را بهجا آورد.
مسأله 1031) در نماز مستحبى خواندن سوره شرط صحّت آن نيست، اگرچه آن نماز به واسطة نذر كردن واجب شده باشد، ولى در بعضى از نمازهاى مستحبى مثل نماز وحشت كه سورة مخصوصى دارد، اگر بخواهد به دستورات آن نماز رفتار كرده باشد، بايد همان سوره را بخواند.
مسأله 1032) در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد، سورة جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد سورة منافقون بخواند و اگر مشغول يكى از اينها شود، بنا بر احتياط واجب، نمیتواند آن را رها كند و سورة ديگر بخواند.
مسأله 1033) اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو الله احد» يا سوره «قل يا ايها الكافرون» شود، نمیتواند آن را رها كند و سورة ديگر بخواند ولى در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روى فراموشى به جاى سورة جمعه و منافقون يكى از آن دو سوره را بخواند میتواند آن را رها كند و سورة جمعه و منافقون را بخواند و احتياط اين است كه بعد از تجاوز نصف رها نکند.
مسأله 1034) اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمداً سوره «قل هو الله احد» يا سوره «قل يا ايها الكافرون» بخواند، اگرچه به نصف نرسيده باشد، بنا بر احتياط واجب نمیتواند رها كند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
مسأله 1035) اگر در نماز غير سوره «قل هو الله احد» و «قل يا ايها الكافرون» سورة ديگرى بخواند، تا به نصف نرسيده میتواند رها كند و سورة ديگر بخواند، و بنا بر احتياط در مابين نصف و دو ثلث رها نكند و پس از اینکه به دو ثلث رسيد رها كردن آن و عدول به سورة ديگر جایز نيست.
مسأله 1036) اگر مقدارى از سوره را فراموش كند، يا از روى ناچارى مثلاً به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر نشود آن را تمام نمايد میتواند آن سوره را رها كند و سورة ديگر بخواند، اگرچه از دو ثلث هم گذشته باشد يا سورهاى كه مىخواند «قل هو الله» يا «قل يا ايها الكافرون» باشد.
مسأله 1037) بر مرد واجب است حمد و سورة نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سورة نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
مسأله 1038) مرد بايد در نماز صبح و مغرب و عشاء مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتى حرف آخر آنها را بلند بخواند.
مسأله 1039) زن میتواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند، ولى اگر نامحرم صدايش را بشنود بنا بر احتياط واجب آهسته بخواند.
مسأله 1040) اگر در جایى كه بايد نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، يا در جایى كه بايد آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند نمازش باطل است، ولى اگر از روى فراموشى و ندانستن مسأله باشد صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1041) اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند، مثل آنکه آنها را با فرياد بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1042) انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند، و كسى كه به هيچ قسم نمیتواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد به هر طورى كه میتواند بخواند و احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت بهجا آورد.
مسأله 1043) كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمیداند و میتواند ياد بگيرد چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد ياد بگيرد. اگر وقت تنگ است، در صورتى كه ممكن باشد، بايد نمازش را به جماعت بخواند.
مسأله 1044) مزد نگرفتن براى ياد دادن واجبات نماز احوط است و مزد گرفتن براى ياد دادن مستحبات آن، بدون اشكال جایز است.
مسأله 1045) اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را نداند، يا عمداً آن را نگويد يا به جاى حرفى، حرف ديگر بگويد، مثلاً به جاى (ض ـ ظ) بگويد يا جایى كه بايد بدون زير و زَبَر خوانده شود، زير و زبر بدهد، يا تشديد را نگويد نماز او باطل است.
مسأله 1046) اگر انسان كلمهاى را كه ياد گرفته صحيح بداند و در نماز همانطور بخواند، و بعد بفهمد غلط خوانده لازم نيست دوباره نماز را بخواند. مگر اینکه در ياد گرفتن آن كوتاهى كرده باشد كه در اين صورت احتياط واجب اعاده در وقت و قضاء در خارج وقت است.
مسأله 1047) اگر زير و زَبَر كلمهاى را نداند، يا نداند مثلاً كلمهاى به (س) است يا به (ص) بايد ياد بگيرد، و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند مثل آنکه در (اهدنا الصراط المستقيم) صراط را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند نمازش باطل است. ولى اگر آن كلمهاى را كه دو جور خوانده از اذكار باشد، غلط خواندنش از ذكر بودن خارجش نكند، نمازش صحيح است.
مسأله 1048) اگر در كلمهاى «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن كلمه پيش داشته باشد، و حرف بعد از «واو» در آن كلمه همزه باشد، مثل كلمه «سوء» بنا بر احتياط بايد آن «واو» را مد بدهد؛ يعنى آن را بكشد. همچنين اگر در كلمهاى «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن كلمه زَبَر داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن كلمه همزه باشد مثل «جاء» بايد «الف» آن را بكشد و نيز اگر در كلمهاى «ى» باشد و حرف پيش از آن، در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از «ى» در آن كلمه همزه باشد مثل «جىء» بايد «ى» را با مد بخواند، و اگر بعد از اين حروف (واو و الف، و ياء) به جاى همزه حرفى باشد كه ساكن است؛ يعنى زير و زَبَر و پيش ندارد باز هم بايد آن سه حرف را با مد بخواند، مثلاً در «ولا الضالّين» كه بعد از الف لام ساكن است بايد «الف» آن را با مد بخواند و چنانچه به دستورى كه گفته شد رفتار نكند، احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1049) احتياط مستحب آن است كه در نماز وقف به حركت و وصل به سكون نکند، و معناى وقف به حركت آن است كه زير یا زَبَر يا پيش آخر كلمهاى را بگويد، و بين آن كلمه و كلمة بعدش فاصله دهد، مثلاً اگر بگويد: الرحمن الرحيم و ميم «الرحيم» را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد مالك يوم الدين، و معناى وصل به سكون آن است كه زير يا زَبَر يا پيش كلمهاى را نگويد و آن كلمه را به كلمة بعد بچسباند، مثل آنکه بگويد، الرحمن الرحيم و ميم «الرحيم» را زير ندهد و فوراً مالك يوم الدين، را بگويد.
مسأله 1050) در ركعت سوم و چهارم نماز میتواند فقط يك حمد بخواند يا يك مرتبه تسبيحات اربعه بگويد؛ يعنى يك مرتبه بگويد(سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَرْ) و بهتر آن است كه سه مرتبه بگويد، و میتواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد، و در نماز فرادى بهتر است در هر دو ركعت تسبيحات بخواند. براى مأموم در نمازهاى جهريه احوط لزومى اختيار تسبيحات است.
مسأله 1051) در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
مسأله 1052) بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند.
مسأله 1053) اگر در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنا بر احتياط واجب اگر مأموم است، بسم الله آن را هم آهسته بگويد.
مسأله 1054) كسى كه نمیتواند تسبيحات اربعه را ياد بگيرد يا درست بخواند بايد در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند.
مسأله 1055) اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اینکه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
مسأله 1056) اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اینکه در دو ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت اول نماز با اینکه گمان مىكرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
مسأله 1057) اگر در ركعت سوم و چهارم مىخواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد، يا مىخواست تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد، بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند، ولى اگر عادتش خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده، میتواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
مسأله 1058) كسى كه عادت دارد، در ركعت سوم و چهارم تسبيحات بخواند، اگر از عادت خود غفلت نمايد و به قصد ادای وظيفه مشغول خواندن حمد شود كفايت میکند، و لازم نيست دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1059) در ركعت سوم و چهارم مستحب است، بعد از تسبيحات استغفار كند، مثلاً بگويد (اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَيْهْ) يا بگويد (اَللّهُمَّ اغْفِرْلِي) و اگر نمازگزار پيش از خم شدن براى ركوع اگرچه مشغول گفتن استغفار يا بعد از فراغ از آن باشد، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1060) اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند. اگر پيش از رسيدن به حد ركوع شك كند لازم است برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند.
مسأله 1061) هرگاه شك كند كه آيه يا كلمهاى را درست گفته يا نه، مثلاً شك كند كه «قل هو الله احد» را درست گفته يا نه، میتواند به شك خود اعتنا نكند. ولى اگر احتياطاً آن آيه يا كلمه را دوباره به طور صحيح بگويد اشكال ندارد و اگر چند مرتبه هم شك كند، میتواند چند بار بگويد، اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگويد، بنا بر احتياط مستحب نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 1062) مستحب است در ركعت اول پيش از خواندن حمد بگويد (اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمْ) و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر بسم الله را بلند بگويد و حمد و سوره را شمرده بخواند، و در آخر هر آيه وقف كند؛ يعنى آن را به آية بعد نچسپاند، و در حال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مىخواند بعد از تمام شدن حمد امام، و اگر فرادى مىخواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد، بگويد (اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينْ) و بعد از خواندن سوره قل هو الله احد، يك يا دو يا سه مرتبه (كَذلِكَ اللهُ رَبِّى) يا سه مرتبه (كَذلِكَ اللهُ رَبُّنا) بگويد، و بعد از خواندن سوره كمى صبر كند، بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد، يا قنوت را بخواند.
مسأله 1063) مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول، سورة «انا انزلنا» و در ركعت دوم، سوره «قل هو الله احد» را بخواند.
مسأله 1064) مكروه است انسان در تمام نمازهاى يك شبانه روز سورة «قل هو الله احد» را نخواند.
مسأله 1065) خواندن سوره قل هو الله احد به يك نفس مكروه است.
مسأله 1066) سورهاى را كه در ركعت اول خوانده مكروه است در ركعت دوم بخواند، ولى اگر سوره «قل هو الله احد» را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست.
ركـوع
مسأله 1067) در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازهاى خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد، و اين عمل را ركوع مىگويند.
مسأله 1068) اگر به اندازة ركوع خم شود، ولى دستها را به زانو نگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1069) هرگاه ركوع را به طور غير معمول بهجا آورد، مثلاً به چپ يا راست خم شود، اگرچه دستهاى او به زانو برسد، صحيح نيست.
مسأله 1070) خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگر مثلاً براى كشتن جانورى خم شود، نمیتواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود، و به واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نمیشود.
مسأله 1071) كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد، مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو میرسد يا زانوى او پایينتر از مردم ديگر است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازة معمول خم شود.
مسأله 1072) كسى كه نشسته ركوع میکند، بايد به قدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر است به قدرى خم شود كه صورت نزديك جاى سجده برسد.
مسأله 1073) بهتر آن است كه در حال اختيار در ركوع، سه مرتبه (سبحان الله)يا يك مرتبه (سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهْ) بگويد و ظاهر اين است كه گفتن هر ذكر كه به اين مقدار باشد كفايت میکند، ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سبحان الله» كافى است.
مسأله 1074) ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود و مستحب است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويد.
مسأله 1075) در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و در ذكر مستحب هم آرام بودن بدن در صورتى كه قصد خصوصيت نمايد احوط است.
مسأله 1076) اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مىگويد، بىاختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، احوط اين است كه بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذكر را بگويد، ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود، يا انگشتان را حركت دهد ضررى ندارد.
مسأله 1077) اگر پيش از آنکه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد عمداً ذكر ركوع را بگويد، نمازش باطل است.
مسأله 1078) اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد نمازش باطل است، و اگر سهواً سر بردارد، چنانچه پيش از آنکه از حال ركوع خارج شود، يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام نكرده، بايد در حال آرامى بدن ذكر را بگويد، و اگر بعد از آنکه از حال ركوع خارج شد يادش بيايد نمازش صحيح است.
مسأله 1079) اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند، احتياط مستحب آن است كه بقيه آن را در حال برخواستن بگويد.
مسأله 1080) اگر به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد، نمازش صحيح است، ولى بايد پيش از آنکه از حال ركوع خارج شود، ذكر واجب را به نحوى كه گذشت بگويد.
مسأله 1081) هرگاه نتواند به اندازة ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند، و اگر موقعى هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند بنا بر احتياط بايد به هر اندازه میتواند خم شود و اشاره به ركوع نيز بنمايد، و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد براى ركوع با سر اشاره نمايد.
مسأله 1082) كسى كه براى ركوع بايد با سر اشاره كند، اگر نتواند با سر اشاره كند، بايد به نيت ركوع چشمها را بههم بگذارد و ذكر آن را بگويد و به نيت برخواستن از ركوع چشمها را باز كند، و اگر از اين هم عاجز است بنا بر احتياط در قلب خود نيت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
مسأله 1083) كسى كه نمیتواند ايستاده ركوع كند، ولى براى ركوع میتواند در حالى كه نشسته است خم شود، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد، و احتياط واجب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند و موقع ركوع آن بنشيند و براى ركوع خم شود.
مسأله 1084) اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن سر بردارد و دو مرتبه به اندازة ركوع خم شود، نمازش باطل است.
مسأله 1085) بعد از تمام شدن ذكر ركوع، بايد راست بايستد و بعد از آنکه بدن آرام گرفت به سجده رود، و اگر عمداً پيش از ايستادن، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
مسأله 1086) اگر ركوع را فراموش كند، و پيش از آنکه به سجده برسد يادش بيايد بايد بايستد بعد به ركوع رود، و چنانچه به حال خميدگى به ركوع برگردد نمازش باطل است.
مسأله 1087) اگر بعد از آنکه پيشانى به زمين رسيد، يادش بيايد ركوع نكرده، بنا بر احتياط لازم است برگردد و ركوع را بعد از ايستادن بهجا آورد، و نماز را تمام كند و دو سجدة سهو براى سجده زيادى بهجا آورد و بعد از آن نماز را اعاده كند و در صورتى كه در سجده دوم يادش بيايد نمازش باطل است.
مسأله 1088) مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد، و در ركوع زانوها را به عقب دهد، و پشت را صاف نگهدارد، و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، و بين دو قدم را نگاه كند، و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد، و بعد از آنکه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامى بدن بگويد، Nسَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهM.
مسأله 1089) مستحب است در ركوع زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجـود
مسأله 1090) نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب بعد از ركوع دو سجده كند، و سجده آن است كه پيشانى را به قصد خضوع به زمين بگذارد و در حال سجده در نماز واجب است كه كف دو دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد.
مسأله 1091) دو سجده روى هم يك ركن است، و اگر كسى در نماز واجب عمداً يا از روى فراموشى در يك ركعت هر دو را ترك كند، يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نمازش باطل است.
مسأله 1092) اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند، نمازش باطل میشود و اگر سهواً يك سجده كم يا زياد كند حكم آن بعداً گفته خواهد شد.
مسأله 1093) اگر پيشانى را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد، سجده نكرده است، اگرچه جاهاى ديگر به زمين برسد، ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد، و سهواً جاهاى ديگر را به زمين نرساند، يا سهواً ذكر نگويد سجده صحيح است.
مسأله 1094) بهتر آن است كه در حال اختيار در سجده سه مرتبه (سُبْحانَ الله) يا يك مرتبه (سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَبِحَمْدِهِ) بگويد، و بايد اين كلمات دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود، و ظاهر اين است كه گفتن هر ذكرى كه به اين مقدار باشد كفايت میکند و مستحب است (سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِه) را سه يا پنج يا هفت مرتبه يا بيشتر بگويد.
مسأله 1095) در سجود بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذكر مستحب هم، آرام بودن بدن با قصد خصوصيت احوط است.
مسأله 1096) اگر پيش از آنکه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، يا پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد نمازش باطل است.
مسأله 1097) اگر پيش از آنکه پيشانى به زمين برسد سهواً ذكر سجده را بگويد، و پيش از آنکه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده است، بايد دوباره در حال آرام بودن بدن ذكر را بگويد.
مسأله 1098) اگر بعد از آنکه سر از سجده برداشت، بفهمد پيش از آنکه ذكر سجده تمام شود سر برداشته، نمازش صحيح است.
مسأله 1099) اگر موقعى كه ذكر سجده را مىگويد، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد، نماز باطل میشود، ولى موقعى كه مشغول گفتن ذكر نيست اگر غير پيشانى جاهاى ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1100) اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده، سهواً پيشانى را از زمين بردارد، نمیتواند دوباره به زمين بگذارد، و بايد آن را يك سجده حساب كند، ولى اگر جاهاى ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد، و ذكر را بگويد.
مسأله 1101) بعد از تمام شدن ذكر سجده اول، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1102) جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى سرانگشتان پاى او بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد بلكه واجب است كه جاى پيشانى او از جاى انگشتان پايش پستتر از چهار انگشت بسته نيز نباشد.
مسأله 1103) در زمين سراشيب كه سراشيبى آن درست معلوم نيست اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى انگشتهاى پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد نيز اشكال دارد.
مسأله 1104) اگر پيشانى را اشتباهاً بر چيزى بگذارد كه از جاى انگشتهاى پاى او بلندتر از چهار انگشت بسته است، بايد سر را بردارد و بر چيزى كه بلند نيست يا بلنديش به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد و بنا بر احتياط بايد نماز را بعد از تمام نمودن دوباره بخواند.
مسأله 1105) بايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده میکند، چيزى فاصله نباشد پس اگر مهر به قدرى چرك باشد كه پيشانى به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.
مسأله 1106) در سجده بايد دو كف دست را به زمين بگذارد، ولى در حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد، و اگر پشت دست هم ممكن نباشد، بنا بر احتياط بايد مچ دست را به زمين بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند، بايد تا آرنج هر جا را كه میتواند بر زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافى است.
مسأله 1107) در سجده بايد دو انگشت بزرگ پاها را به زمين بگذارد و اگر انگشتهاى ديگر پا، يا روى پا را به زمين بگذارد، يا به واسطه بلند بودن ناخن، شصت به زمين نرسد نماز باطل است، و كسى كه از روى تقصير و ندانستن مسئله نمازهاى خود را اين طور خوانده، بايد دوباره بخواند و اگر جاهل قاصر بوده اعاده و قضا لازم نيست.
مسأله 1108) كسى كه مقدارى از شصت پايش بريده، بايد بقيه آن را به زمين بگذارد، و اگر چيزى از آن نمانده، يا اگر مانده خيلى كوتاه است، بنا بر احتياط بايد بقيه انگشتان را بگذارد، و اگر هيچ انگشت ندارد، هر مقدار كه از پا باقى مانده به زمين بگذارد.
مسأله 1109) اگر به طور غير معمول سجده كند، مثلاً سينه و شكم را به زمين بچسباند، يا پاها را دراز كند، اگرچه هفت عضوى كه گفته شد به زمين برسد، بنا بر احتياط مستحب است بايد نماز را دوباره بخواند، ولى اگر طورى دراز بكشد كه سجده صدق ننمايد نماز او باطل است.
مسأله 1110) مهر يا چيزى ديگرى كه بر آن سجده میکند، بايد پاك باشد ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس بگذارد، يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد.
مسأله 1111) اگر در پيشانى دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند، و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد بر زمين بگذارد و يا دو مهر با فاصله بگذارد تا دمل در سجده بين هر دو قرار گيرد.
مسأله 1112) اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را فرا گرفته باشد، بنا بر احتياط، بايد به يكى از دو طرف پيشانى و چانه اگرچه به تكرار نماز باشد سجده كند، و اگر ممكن نيست فقط به چانه، و اگر به چانه هم ممكن نيست، بايد براى سجده اشاره كند.
مسأله 1113) كسى كه نمیتواند پيشانى را به زمين برساند، بايد به قدرى كه میتواند خم شود، و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است، روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويد سجده كرده است، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمين بگذارد.
مسأله 1114) اگر چيز بلندى نباشد كه مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است بر آن بگذارد، لازم است كه مهر يا چيز ديگر را با دست بلند كرده بر آن سجده نمايد.
مسأله 1115) كسى كه هيچ نمیتواند سجده نمايد بايد براى سجده با سر اشاره كند، و اگر نتواند بايد با چشم اشاره نمايد، و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره كند بنا بر احتياط مستحب، با دست و مانند آن براى سجده اشاره كند و در قلب نيز نيّت سجده نمايد.
مسأله 1116) اگر پيشانى بىاختيار از جاى سجده بلند شود، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد، و اين يك سجده حساب میشود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه، و اگر نتواند سر را نگهدارد و بىاختيار دوباره به جاى سجده برسد، روى هم يك سجده حساب میشود، و اگر ذكر نگفته باشد بنا بر احتياط بايد بگويد.
مسأله 1117) جاى كه انسان بايد تقيه كند میتواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد، و لازم نيست براى نماز به جاى ديگر برود، ولى اگر بتواند بر حصير يا چيزى كه سجده بر آن صحيح میباشد، طورى سجده كند كه به زحمت نيفتد، نبايد بر فرش و مانند آن سجده نمايد.
مسأله 1118) اگر روى تشك پُر و مانند آن سجده كند، در صورتى كه بدن روى آن آرام نگيرد باطل است.
مسأله 1119) اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براى او مشقت ندارد، بايد سجده و تشهد را به طور معمول بهجا آورد، و اگر مشقت دارد، در حالى كه ايستاده، براى سجده با سر اشاره كند و تشهد را ايستاده بخواند نمازش صحيح است.
مسأله 1120) در ركعت اول و ركعت سوم كه تشهد ندارد، مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشاء احتياط واجب اين است كه بعد از سجده دوم قدرى بى حركت بنشيند و بعد برخيزد.
ثبت دیدگاه