احكام مساقات و مغارسه
مسأله 2385) اگر انسان با كسى به اين قسم معامله كند كه درختهاى ميوهاى را كه ميوة آن مال خود او است، يا اختيار ميوههاى آن با او است، تا مدت معينى به آن كسی واگذار كند كه تربيت نمايد، آب دهد و به مقدارى كه قرار مىگذارند از ميوة آن بردارد، اين معامله را مساقات مىگويند.
مسأله 2386) معاملة مساقات در درختهایى كه ميوه نمیدهد، مثل بيد و چنار صحيح نيست و در مثل درخت حنا كه از برگ آن استفاده مىكنند اشكال دارد، اگرچه صحت آن خالى از قوت نيست.
مسأله 2387) در معاملة مساقات لازم نيست صيغه بخوانند بلكه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار كند و كسى كه كار میکند به همين قصد مشغول كار شود، معامله صحيح است.
مسأله 2388) مالك و كسى كه تربيت درختها را به عهده مىگيرد، بايد مكلف و عاقل باشند و كسى آنها را مجبور نكرده باشد و نيز مالك بايد سفيه نباشد، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكند.
مسأله 2389) مدت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اول آن را معين كنند و آخر آن را موقعى قرار دهند كه ميوة آن سال به دست میآید صحيح است.
مسأله 2390) بايد سهم هر كدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد. اگر قرار بگذارند كه مثلاً صد كيلو از ميوهها مال مالك و بقيه مال كسى باشد كه كار میکند معامله باطل است.
مسأله 2391) بايد قرار معاملة مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند، اگر بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرار بگذارند، چنانچه كارى مانند آبيارى كه براى تربيت درخت لازم است باقى نمانده باشد، معامله صحيح نيست، اگرچه احتياج به كارى مانند چيدن ميوه و نگهدارى آن داشته باشد، بلكه اگر كارى كه براى تربيت درخت لازم است باقى مانده باشد، صحت معامله محل اشكال است ولى اگر آبيارى در نمو ميوه مؤثر باشد مساقات صحيح است.
مسأله 2392) معاملة مساقات در بوتة خربزه و خيار و مانند اينها بنا بر اظهر صحیح است، در صورتی که تعداد چیدن و سهم هرکدام مشخص باشد.
مسأله 2393) درختى كه از آب باران يا رطوبت زمين استفاده میکند و به آبيارى احتياج ندارد، اگر به كارهاى ديگر مانند بيل زدن و كود دادن محتاج باشد، معاملة مساقات در آن صحيح است.
مسأله 2394) دو نفرى كه مساقات كردهاند، با رضايت يكديگر مىتوانند معامله را بههم بزنند و نيز اگر در ضمن قرارداد مساقات شرط كنند كه هر دو يا يكى از آنان حق بههم زدن معامله را داشته باشند، مطابق قرارى كه گذاشتهاند بههم زدن معامله اشكال ندارد. اگر در ضمن معاملة مساقات شرطى كنند و آن شرط عملى نشود، كسى كه براى نفع او شرط كردهاند، میتواند معامله را بههم بزند.
مسأله 2395) اگر مالك بميرد، معاملة مساقات بههم نمىخورد و ورثهاش به جاى او هستند.
مسأله 2396) اگر كسى كه تربيت درختها به او واگذار شده بميرد، چنانچه در عقد شرط نكرده باشند كه خودش آنها را تربيت كند، ورثهاش به جاى او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند حاكم شرع از مال ميت اجير مىگيرد، و حاصل را بين ورثة ميت و مالك قسمت میکند و اگر قرارداد كرده باشند كه خود او درختها را تربيت نمايد، با مردن او معامله بههم مىخورد.
مسأله 2397) اگر شرط كند كه تمام حاصل براى مالك باشد، مساقات باطل است و ميوه مال مالك میباشد و كسى كه كار میکند نمیتواند مطالبة اجرت نمايد. ولى اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگر باشد، مالك بايد مزد آبيارى و كارهاى ديگر را به مقدار معمول به كسى كه درختها را تربيت كرده بدهد، ولى اگر مقدار معمول بيشتر از مقدار قرارداد باشد دادن زيادى لازم نيست.
مسأله 2398) اگر زمينى را به ديگرى واگذار كند كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل میآید مال هر دو باشد، معامله باطل است. پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده، بعد از تربيت هم مال او است و بايد مزد كسى كه آنها را تربيت كرده بدهد. اگر مال كسى بوده كه آنها را تربيت كرده، بعد از تربيت هم مال او است و میتواند آنها را بكند ولى گودالهایى را كه به واسطه كندن درختها پيدا شده، بايد پر كند و اجارة زمين را از روزى كه درختها را كاشته به صاحب زمين بدهد و مالك هم میتواند او را مجبور نمايد كه درختها را بكند و اگر به واسطة كندن درخت، عيبى در آن پيدا شود، چيزى بر صاحب زمين نيست. بلى اگر خود صاحب زمين درختها را بكند و عيبى در آن پيدا شود بايد تفاوت قيمت آن را به صاحب درخت بدهد و صاحب درخت نمیتواند او را مجبور كند كه با اجاره يا بدون اجاره، درختها را در زمين باقى بگذارد. همچنين صاحب زمين نمیتواند صاحب درختها را مجبور نمايد كه با اجاره يا بدون اجاره درختها در زمين او بماند.
ثبت دیدگاه