تيمّـم
در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:
اول از موارد تیمم
اول آنکه تهيّه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.
مسأله 693) اگر انسان در آبادى باشد، بايد براى تهيّه آب وضو و غسل، به قدرى جستوجو كند كه از پيدا شدن آن نا اميد شود، و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند يا به جهت زيادى درختان، راه آن دشوار است، بايد در هر يك از چهار طرف به اندازة پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مىكردند. در جستوجوى آب بروند و الاّ بايد در هر طرف به اندازة پرتاب دو تير جستوجو نمايد.[1]
مسأله 694) اگر بعضى از چهار طرف هموار و بعضى ديگر پست و بلند باشد، در طرفى كه هموار است به اندازة پرتاب دو تير و در طرفى كه هموار نيست به اندازه پرتاب يك تير جستوجو كند.
مسأله 695) در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست در آن طرف جستوجو لازم نيست.
مسأله 696) كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيّه آب وقت دارد، اگر يقين دارد در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستوجو كند آب هست، بايد براى تهيّه آب برود، و اگر گمان دارد آب هست، رفتن به آن محل لازم نيست ولى اگر گمان او قوى و به حد اطمينان باشد، بايد براى تهيّه آب به آن محل برود.
مسأله 697) لازم نيست خود انسان در جستوجوى آب برود، بلكه میتواند كسى را كه به گفته او اطمينان دارد بفرستد و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود كافيست.
مسأله 698) اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود، يا در منزل يا در قافله آب هست، بنا بر احتياط بايد به قدرى جستوجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند، يا از پيدا كردن آن نا اميد شود.
مسأله 699) اگر پيش از وقت نماز جستوجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همانجا بماند، چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا میکند، احتياط مستحب آن است كه دوباره در جستوجوى آب برود.
مسأله 700) اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستوجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همانجا بماند چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا میشود احتياط مستحب آن است كه دوباره در جستوجوى آب برود.
مسأله 701) اگر وقت نماز تنگ باشد يا از دزد و درّنده بترسد، يا جستوجوى آب به قدرى سخت باشد كه نتواند تحمّل كند، جستوجو لازم نيست.
مسأله 702) اگر در جستوجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، اگرچه معصيت كرده ولى نمازش با تيمّم صحيح است.
مسأله 703) كسى كه يقين دارد آب پيدا نمیکند، چنانچه دنبال آب نرود و با تيمّم نماز بخواند، و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستوجو مىكرد آب پيدا مىشد، چنانچه وقت وسعت داشته باشد، لازم است وضو گرفته و نماز را اعاده نمايد.
مسأله 704) اگر بعد از جستوجو، آب پيدا نكند و با تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، در جايى كه جستوجو كرده آب بوده، در صورتى كه وقت باقى باشد بايد وضو گرفته و نماز را دوباره بهجا آورد.
مسأله 705) كسى كه يقين دارد وقت نماز تنگ است، اگر بدون جستوجو با تيمّم نماز بخواند و بعد از نماز و پيش از گذشتن وقت بفهمد كه براى جستوجو وقت داشته، احتياط واجب آن است كه دوباره نمازش را بخواند.
مسأله 706) اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيّه آب براى او ممكن نيست يا نمیتواند وضو بگيرد چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد، نبايد آن را باطل نمايد، ولى میتواند با عيال خود نزديكى كند، اگرچه بداند كه از غسل متمكن نخواهد شد.
مسأله 707) اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند، تهيّه آب براى او ممكن نيست، چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد، احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.
مسأله 708) كسى كه فقط به مقدار غسل آب دارد و میداند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمیکند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است، و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد.
مسأله 709) كسى كه میداند آب پيدا نمیکند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضوى خود را باطل كند، يا آبى كه دارد بريزد معصيت كرده، ولى نمازش با تيمّم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را نيز بخواند.
دوم از موارد تيمّم
مسأله 710) اگر به واسطه پيرى يا ناتوانى يا ترس از دزد يا جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيلهاى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمّم كند. همچنين است اگر تهيّه كردن آب يا استعمال آن به قدرى مشقت داشته باشد كه مردم آن را تحمّل نمىكنند، ولى در صورت اخير چنانچه تيمّم ننمايد و وضو بگيرد وضوى او صحيح است.
مسأله 711) اگر براى كشيدن آب از چاه، دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد، مجبور است بخرد يا كرايه کند، اگرچه قيمت آن چند برابر معمول باشد، بايد تهيّه كند. همچنين است اگر آب را چندين برابر قيمتش بفروشند، ولى اگر تهيّه آنها به قدرى پول میخواهد كه نسبت به حال او ضرر دارد واجب نيست تهيّه نمايد.
مسأله 712) اگر ناچار شود كه براى تهيّه آب قرض كند، بايد قرض نمايد ولى كسى كه میداند يا گمان دارد كه نمیتواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض كند.
مسأله 713) اگر كندن چاه مشقّت زيادى ندارد، براى تهيّه آب چاه بكند.
مسأله 714) اگر كسى مقدارى آب بى منّت به او ببخشد بايد قبول كند.
سوم از موارد تيمّم
مسأله 715) اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد، يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرض يا عيبى در او پيدا شود، يا مرض او طول بكشد، يا شدّت پیدا كند يا به سختى معالجه شود، بايد تيمّم نمايد، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد و در مواردى كه غسل لازم است غسل كند.
مسأله 716) لازم نيست كه يقين كند آب براى او ضرر دارد، بلكه اگر احتمال ضرر هم بدهد، چنانچه اگر احتمال او در نظر مردم بجا باشد، و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود، بايد تيمّم كند.
مسأله 717) كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد بايد تيمّم نمايد.
مسأله 718) اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر، تيمّم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمّم او باطل است. اگر بعد از نماز بفهمد بنا بر احتياط واجب در صورتى كه وقت باقى باشد بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند، و اگر وقت گذشته قضا ندارد.
مسأله 719) كسى كه میداند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته، در صورتى كه ضرر به حدّى نباشد كه اقدام براى آن شرعاً حرام است وضو و غسل او صحيح است.
چهارم از موارد تيمّم
مسأله 720) هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند دچار زحمت میشود، بايد تيمّم کند. به اين جهت در سه صورت تيمّم جواز دارد:
1ـ آنکه اگر آب را در وضو يا غسل صرف نمايد خودش فعلاً يا بعداً به تشنگى كه باعث تلف يا مرضش میشود يا تحملش مشقت زياد دارد مبتلا خواهد شد.
2ـ آنکه بر كسانى كه حفظشان بر او واجب است بترسد كه از تشنگى تلف يا بيمار شوند.
3ـ آنکه بر غير خود (چه انسان باشد يا حيوان) بترسد و تلف يا بيمارى يا بىتابىشان بر او گران باشد، و در غير اين سه صورت با داشتن آب تيمّم جایز نيست.
مسأله 721) اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه با او مربوطاند داشته باشد، بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد، و با تيمّم نماز بخواند، ولى چنانچه آب را براى حيوانش يا بچه نابالغ بخواهد، بايد آب نجس را به آنان بدهد در صورتی که برای بچه نابالغ ضرر نداشته باشد، و با آب پاك وضو و غسل را انجام دهد.
پنجم از موارد تيمّم
مسأله 722) كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمىماند، در اين صورت بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمّم نماز بخواند، ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمّم كند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، و با بدن و لباس نجس نماز بخواند.
ششم از موارد تيمّم
مسأله 723) اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد، مثلاً آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن آب و ظرف ديگرى ندارد، بايد به جاى وضو و غسل تيمّم نمايد.
هفتم از موارد تيمّم
مسأله 724) هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند تمام نماز، يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده میشود، بايد تيمّم كند.
مسأله 725) اگر عمداً نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت كرده، ولى نماز او با تيمّم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.
مسأله 726) كسى كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند وقت براى نماز او مىماند يا نه، بايد تيمّم نمايد.
مسأله 727) كسى كه به واسطه تنگى وقت تيمّم كرده و بعد از نماز مىتوانست وضو بگيرد و نگرفت تا آبى كه داشت از دستش رفت، در صورتى كه وظيفهاش تيمّم باشد، بايد براى نمازهاى بعدى دوباره تيمّم نمايد، اگرچه تيمّم خود را نشكسته باشد.
مسأله 728) كسى كه آب دارد، اگر به واسطه تنگى وقت با تيمّم مشغول نماز شود، و در بين نماز آبى كه داشته از دستش برود، چنانچه وظيفهاش تيمّم باشد، بهتر آن است كه براى نمازهاى بعدى دوباره تيمّم كند.
مسأله 729) اگر انسان به قدرى وقت دارد كه میتواند وضو بگيرد، يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحب آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد، و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن بهجا آورد، بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.
چيزهایى كه تيمّم به آنها صحيح است
مسأله 730) تيمّم به خاك و ريگ و كلوخ و سنگ اگر پاك باشد صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر خاك ممكن باشد به چيز ديگر تيمّم نكند، و اگر خاك نباشد با ريگ يا كلوخ و چنانچه ريگ و كلوخ هم نباشد با سنگ تيمّم نمايد.
مسأله 731) تيمّم بر سنگ و گچ و سنگ آهك صحيح است، و بنا بر احتياط مستحب در حال اختيار به گچ و آهك پخته و آجر پخته تیمم نکند و به سنگ مرمر و سیاه و سایر اقسام سنگها تیمم صحیح است. تیمم به معدن طلا و نقره و امثال آن جایز نیست و بنا بر احتیاط به عقيق و فیروزه هم تيمّم نکنند.
مسأله 732) اگر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غبارى كه در فرش و لباس و مانند اينها است تيمّم نمايد. چنانچه گرد پيدا نشود، بايد به گل تيمّم نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه در صورت تمكن به يكى از امور گذشته (گچ، آهك، آجر، سنگ معدن) نيز تيمّم كند؛ يعنى جمع كند بين تيمّم به گرد يا گل و امور گذشته و اگر غبار و گل پیدا نشد فقط به يكى از اين امور تيمّم نمايد. اگر هيچ يك از اينها پيدا نشود احتياط واجب آن است كه نماز را بدون تيمّم بخواند، ولى واجب است بعداً قضاى آن را بهجا آورد.
مسأله 733) اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند، تيمّم به گرد باطل است. همچنين اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمّم به گل باطل میشود.
مسأله 734) كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند، و با آن وضو بگيرد يا غسل كند. اگر ممكن نيست و چيزى هم كه تيمّم به آن صحيح است ندارد، لازم است نماز خود را در خارج وقت قضا نمايد، و احوط آن است كه با برف يا يخ اعضای وضو يا غسل را نمناك كند و اگر اين هم ممكن نيست با يخ يا برف تيمّم کند، و خواندن نماز را در وقت به هر نحو باشد بايد ترك نكند و در خارج وقت قضا نمايد.
مسأله 735) اگر با خاك و ريگ چيزى مانند كاه كه تيمّم با آن باطل است مخلوط شود. نمیتواند به آن تيمّم كند، ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب میشود، تيمّم به آن خاك و ريگ صحيح است.
مسأله 736) اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمّم كند، چنانچه ممكن است بايد به خريدن و مانند آن تهيه نمايد.
مسأله 737) تيمّم به ديوار گلى صحيح است، و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، به زمين يا خاك نمناك تيمّم نكند.
مسأله 738) چيزى كه بر آن تيمّم میکند بايد پاك باشد. اگر چيز پاكى كه تيمّم به آن صحيح است، ندارد مقتضاى احتياط واجب نماز در وقت با فقد طهورين است و قضا نيز در خارج وقت واجب است.
مسأله 739) اگر يقين داشته باشد كه تيمّم به چيزى صحيح است و به آن تيمّم نمايد، بعد بفهمد تيمّم با آن باطل بوده، نمازهایی را كه با آن تيمّم خوانده بايد دوباره بخواند.
مسأله 740) چيزى كه بر آن تيمّم میکند و مكان آن چيز بايد غصبى نباشد، پس اگر بر خاك غصبى تيمّم كند، يا خاكى را كه مال خود اوست بىاجازه در ملك ديگرى بگذارد، و بر آن تيمّم كند تيمّم او باطل میباشد.
مسأله 741) تيمّم در فضاى غصبى باطل است. پس اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بى اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را به پيشانى بكشد تيمّم او باطل میباشد.
مسأله 742) تيمّم به چيز غصبى يا در فضاى غصبى يا بر چيزى كه در ملك غصبى است، در حالى كه فراموش كرده يا غفلت داشته باشد صحيح است، ولى اگر چيزى را خودش غصب كند و فراموش كند كه غصب كرده و بر آن تيمّم كند يا ملكى را غصب كند و فراموش كند كه غصب كرده و چيزى را كه بر آن تيمّم میکند در آن ملك بگذارد، يا در فضاى آن ملك تيمّم نمايد حكم او حكم عامد است و تيمّمش باطل.
مسأله 743) كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك آن هر دو غصبى است، بايد با تيمّم نماز بخواند.
مسأله 744) چيزى كه بر آن تيمّم میکند، بنا بر احتياط در صورت امكان بايد گردى داشته باشد كه به دست بماند، و بعد از زدن دست بر آن، دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.
مسأله 745) تيمّم به زمين گود و خاك جاده و زمين شورهزار كه نمك روى آن نگرفته مكروه است، و اگر نمك روى آن گرفته باشد باطل است.
دستور تيمّم بدل از غسل يا وضو
مسأله 746) در تيمّم بدل از وضو يا غسل چهار چيز واجب است:
اول: نيّت؛
دوم: زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمّم به آن صحيح است؛
سوم: كشيدن كف هر دو دست به تمامى پيشانى و دو طرف آن، از جایى كه موى سر مىرويد، تا ابروها و بالاى بينى و احتياطاً بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود؛
چهارم: كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.
مسأله 747) احتياط واجب آن است كه تيمّم را چه بدل از وضو باشد چه بدل از غسل، بايد به اين ترتيب بهجا آورد: يك مرتبه دستها را به زمين بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و پشت دستها را مسح نمايد.
احكام تيمّم
مسأله 748) اگر مختصرى هم از پيشانى يا پشت دستها را مسح نكند تيمّم باطل است، چه عمداً مسح نكند، يا مسأله را نداند، يا فراموش كرده باشد، ولى دقت زياد هم لازم نيست، همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دستها مسح شده كافيست.
مسأله 749) براى آنکه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدار بالاتر از مچ را هم مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.
مسأله 750) پيشانى و پشت دستها را بنا بر احتياط بايد از بالا به پايين مسح نمايد، و كارهاى آن را بايد پشت سر هم بهجا آورد، و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمّم میکند باطل است.
مسأله 751) در موقع نيّت بايد معين كند كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو، و اگر بدل از غسل باشد بايد آن غسل را معين نمايد. چنانچه يك تيمّم بر او واجب باشد و قصد نمايد كه وظيفه فعلى خود را انجام دهد، اگرچه در تشخيص اشتباه كند تيمّمش صحيح است.
مسأله 752) در تيمّم بنا بر احتياط مستحب بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها در صورت تمكن پاك باشد.
مسأله 753) انسان بايد براى تيمّم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد بايد برطرف نمايد.
مسأله 754) اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمیتواند باز كند، بايد دست را روى آن بكشد، و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دستها را با همان پارچه به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.
مسأله 755) اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد، اشكال ندارد ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد بايد آن را عقب بزند.
مسأله 756) اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى است، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستوجو نمايد تا يقين يا اطمينان كند كه مانعى نيست.
مسأله 757) اگر وظيفه او تيمّم است و نمیتواند تيمّم كند، بايد نایب بگيرد و كسى كه نایب میشود، بايد او را با دست خود او تيمّم بدهد، و اگر ممكن نباشد بايد نایب دست خود را به چيزى كه تيمّم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
مسأله 758) اگر در بين تيمّم شك كند كه قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه، بايد آن قسمت را بهجا آورد.
مسأله 759) اگر بعد از مسح دست چپ، شك كند كه درست تيمّم كرده يا نه، در صورتى كه احتمال بدهد كه در حال عمل ملتفت بوده، تيمّم او صحيح است. چنانچه شك او در مسح دست چپ باشد، لازم است او را مسح كند مگر آنکه در عملى كه مشروط به طهارت است داخل شده يا موالات فوت شده باشد كه در اين دو صورت مسح دست چپ واجب نيست.
مسأله 760) كسى كه وظيفهاش تيمّم است نمیتواند پيش از وقت نماز براى نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبّى تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، میتواند با همان تيمّم نماز بخواند.
مسأله 761) كسى كه وظيفهاش تيمّم است، اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او باقى مىماند، در وسعت وقت میتواند با تيمّم نماز بخواند، ولى اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف میشود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند، و نيز اگر اميد دارد كه عذرش برطرف میشود، احتياط واجب آن است كه صبر كند كه با وضو يا غسل نماز بخواند، يا در تنگى وقت با تيمّم نماز را بهجا آورد.
مسأله 762) كسى كه نمیتواند وضو بگيرد، يا غسل كند، اگر يقين كند يا احتمال بدهد كه عذرش برطرف نمیشود و نمازهای قضای او بماند، میتواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، ولى اگر بعداً عذرش برطرف شد بايد دوباره آنها را با وضو يا غسل بهجا آورد.
مسأله 763) كسى كه نمیتواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبى را مثل نافلههاى شبانه روزى كه وقت معين دارد با تيمّم بخواند، ولى اگر احتمال دهد كه تا آخر وقت آنها، عذر او برطرف میشود احوط آن است كه آنها را در اول وقتشان بهجا نياورد و بعد از برطرف شدن عذر با وضو يا غسل انجام دهد.
مسأله 764) كسى كه احتياطاً غسل جبيرهاى و تيمّم نمايد، اگر بعد از غسل و تيمّم نماز بخواند، و بعد از نماز حدث اصغرى از او سر بزند مثلاً بول كند براى نمازهاى بعد، بدل از غسل احتياطاً تيمّم كند وضو هم بگيرد و چنانچه حدث پيش از نماز باشد براى آن نماز نيز وضو گرفته و تيمّم نمايد.
مسأله 765) اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمّم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمّم او باطل میشود.
مسأله 766) چيزهاى كه وضو را باطل میکند، تيمّم بدل از وضو را هم باطل میکند، و چيزهاى كه غسل را باطل مىنمايد، تيمّم بدل از غسل را هم باطل مىکند.
مسأله 767) كسى كه نمیتواند غسل كند اگر چند غسل بر او واجب باشد احتياط واجب آن است كه بدل از هر غسل تيمّم كند.
مسأله 768) كسى كه نمیتواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد و كسى كه نمیتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمّم کند.
مسأله 769) اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد. ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمّم كند كفايت از وضو نمیکند. پس اگر نتواند وضو بگيرد بايد تيمّم ديگرى هم بدل از وضو کند.
مسأله 770) اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند و بعد كارى كه وضو را باطل میکند براى او پيش آید چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد، و احتياط واجب جمع كردن بين تيمّم بدل از غسل و وضو گرفتن است، و اگر آب براى وضو نداشته باشد يك تيمّم كافى است به قصد ما فىالذمه.
مسأله 771) كسى كه وظيفهاش تيمّم است اگر براى كارى تيمّم كند تا تيمّم و عذر او باقى است، كارى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، میتواند بهجا آورد و اگر عذرش تنگى وقت بوده، يا با داشتن آب براى نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده فقط كارهايى را كه براى آن تيمّم نموده میتواند انجام دهد.
مسأله 772) در چند مورد بهتر است نمازهايى را كه انسان با تيمّم خوانده قضا نمايد:
اول: آنکه از استعمال آب ترس داشته باشد و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده است.
دوم: آنکه مىدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمیکند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده است.
سوم: آنکه تا آخر وقت عمداً در جستوجوى آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستوجو مىكرد آب پيدا مىشد.
چهارم: آنکه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمّم نماز خوانده است.
پنجم: آنکه مىدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمیشود و آبی را كه داشته ريخته و با تيمّم نماز خوانده است.
[1]ـ از مجلسى اول نقل شده است در شرح كتاب من لايحضره الفقيه: اینکه مقدار پرتاب يك تير دو صد گام است (حدود 220 متر).
ثبت دیدگاه