احكام عاريه
مسأله 2492) عاريه آن است كه انسان مال خود را به ديگرى بدهد كه از آن استفاده كند و در عوض، چيزى از او نگيرد.
مسأله 2493) لازم نيست در عاريه صيغه بخوانند اگر مثلاً لباس را به قصد عاريه به كسى بدهد و او هم به همين قصد بگيرد عاريه صحيح است.
مسأله 2494) عاريه دادن چيز غصبى و چيزى كه مال انسان است ولى منفعت آن را به ديگرى واگذار كرده مثلاً آن را اجاره داده، در صورتى صحيح است كه مالك چيز غصبى يا كسى كه آن چيز را اجاره كرده به عاريه دادن راضى باشد.
مسأله 2495) چيزى را كه منفعتش مال انسان است، مثلاً آن را اجاره كرده میتواند عاريه بدهد، ولى اگر در اجاره شرط كرده باشند كه خودش از آن استفاده كند، نمیتواند آن را به ديگرى عاريه دهد.
مسأله 2496) اگر ديوانه و بچه و مفلس و سفيه مال خود را عاريه بدهند صحيح نيست، اما اگر ولىّ در صورتى كه مصلحت بداند مال كسى را كه بر او ولايت دارد عاريه دهد اشكال ندارد. همچنين است اگر خود بچه با اجازه ولىّ مال خود را عاريه دهد.
مسأله 2497) اگر در نگهدارى چيزى كه عاريه كرده كوتاهى نكند و در استفاده از آن زياده روى هم ننمايد و اتفاقاً آن چيز تلف شود ضامن نيست. ولى چنانچه شرط كند كه اگر تلف شود عاريه كننده ضامن باشد، يا چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره باشد، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2498) اگر طلا و نقره را عاريه نمايد و شرط كند كه اگر تلف شود ضامن نباشد، چنانچه تلف شود ضامن نيست.
مسأله 2499) اگر عاريه دهنده بميرد، عاريه گيرنده بايد چيزى را كه عاريه كرده به ورثه او بدهد.
مسأله 2500) اگر عاريه دهنده طورى شود كه شرعاً نتواند در مال خود تصرف كند، مثلاً ديوانه شود، عاريه كننده بايد مالى را كه عاريه كرده به ولىّ او بدهد.
مسأله 2501) كسى كه چيزى را عاريه داده هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگيرد، و كسى هم كه عاريه كرده هر وقت بخواهد میتواند آن را پس دهد.
مسأله 2502) عاريه دادن چيزى كه استفاده حلال ندارد مثل آلات لهو و قمار يا ظرف طلا و نقره به جهت استعمال، باطل است. اما عاريه دادن به جهت زينت نمودن خالى از اشكال نيست و احتياط در ترك است.
مسأله 2503) عاريه دادن گوسفند براى استفاده از شير و پشم آن و عاريه دادن حيوان نر براى جفت گیری صحيح است.
مسأله 2504) اگر چيزى را كه عاريه كرده به مالك يا وكيل يا ولىّ او بدهد و بعد آن چيز تلف شود، عاريه كننده ضامن نيست. ولى اگر بدون اجازه صاحب مال، يا وكيل يا ولىّ او آن را به جایى ببرد، اگرچه جایى باشد كه صاحبش معمولاً به آنجا مىبرده مثلاً اسب را در اصطبلى كه صاحبش براى آن درست كرده ببندد و بعد تلف شود، يا كسى آن را تلف كند ضامن است.
مسأله 2505) اگر چيزى نجس را براى كارى كه شرط آن پاكى است عاريه دهد، مثلاً ظرف نجس را عاريه دهد كه در آن غذا بخورند، بايد نجس بودن آن را به كسى كه عاريه میکند بگويد، اما اگر لباس نجس را براى نماز خواندن عاريه دهد لازم نيست نجس بودنش را اطلاع دهد.
مسأله 2506) چيزى را كه عاريه كرده بدون اجازه صاحب آن نمیتواند به ديگرى اجاره، يا عاريه دهد.
مسأله 2507) اگر چيزى را كه عاريه كرده با اجازة صاحب آن به ديگرى دهد، چنانچه كسى كه اول آن چيز را عاريه كرده بميرد يا ديوانه شود، عاريه دومى باطل نمیشود.
مسأله 2508) اگر بداند مالى را كه عاريه كرده غصبى است، بايد آن را به صاحبش برساند و نمیتواند به عاريه دهنده بدهد.
مسأله 2509) اگر مالى را كه میداند غصبى است عاريه كند و از آن استفادهاى ببرد و در دست او از بين برود، مالك میتواند عوض مال و عوض استفادهاى را كه عاريه كننده برده، از او يا از كسى كه مال را غصب كرده مطالبه كند و اگر از عاريه كننده بگيرد، او نمیتواند چيزى را كه به مالك میدهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
مسأله 2510) اگر نداند مالى را كه عاريه كرده غصبى است و در دست او از بين برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگيرد، او هم میتواند آنچه را كه به صاحب مال داده از عاريه دهنده مطالبه نمايد. ولى اگر چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره باشد، يا عاريه دهنده با او شرط كرده باشد كه اگر آن چيز از بين برود عوضش را بدهد، نمیتواند عوض آن را كه به صاحب مال میدهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
ثبت دیدگاه