نماز مسافر
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشاء را با هشت شرط شكسته بهجا آورد؛ يعنى دو ركعت بخواند:
شرط اول: آنکه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد، و فرسخ شرعى مقدارى كمتر از پنج و نيم كيلومتر است.
مسأله 1317) كسى كه رفت و برگشت او هشت فرسخ است، چنانچه رفتن و همچنين برگشتن كمتر از چهار فرسخ نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند، بنابراين، اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ، يا به عكس باشد، نماز را شکسته بخواند و احتياط مستحب آن است كه بايد نماز را تمام؛ يعنى چهار ركعتى و شكسته بخواند.
مسأله 1318) اگر رفت و برگشت هشت فرسخ باشد اگرچه روزى كه مىرود، همان روز يا شب آن برنگردد، بايد نماز را شكسته بخواند، اگرچه بهتر آن است كه تمام نيز بخواند.
مسأله 1319) اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، اگر تحقيق كردن برايش مشقّت دارد لازم نيست، و بايد نمازش را تمام بخواند و با عدم مشقّت، تحقيق كردن احوط است.
مسأله 1320) اگر يك عادل يا شخص موثقى خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1321) كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند، و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آن را چهار ركعتى بهجا آورد، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1322) كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست، يا شك دارد هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، چنانچه باقیمانده به مقدار مسافت شرعی نباشد، بنا بر احتیاط واجب هم تمام بخواند و هم شکسته، اگر باقیمانده به مقدار مسافت شرعی باشد، پس از حرکت از آنجا شکسته بخواند.
مسأله 1323) اگر بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324) اگر محلى دو راه داشته باشد يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست، برود، بايد تمام بخواند.
مسأله 1325) اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانههاى آخر شهر حساب نمايد.
شرط دوم: آنکه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند، و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايى رود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود، و چهار فرسخ ديگر به وطنش يا محلى كه میخواهد ده روز در آنجا بماند برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1326) كسى كه نمیداند سفرش چند فرسخ است، مثلاً، براى پيدا كردن گمشدهاى مسافرت میکند، و نمیداند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جایى كه میخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد نماز را شكسته بخواند، و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1327) مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مىرود مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا میکند، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
مسأله 1328) كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار كمى راه برود وقتى به جایى برسد كه اذان شهر را نشنود و اهل شهر او را نبيند و نشانة آن اين است كه او اهل شهر را نبيند، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر در هر روز مقدارى خيلى كمى راه برود كه عرفاً نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند، و احتياط واجب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1329) كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت میکند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر نداند بنا بر احتياط پرسيدن بهتر است، و اگر پرسيدن ممكن نباشد تمام بخواند.
مسأله 1330) كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا میشود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1331) كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر شك كند كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا میشود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر شك او از اين جهت است كه احتمال میدهد مانعى براى سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بهجا نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط سوم: آنکه در بين راه از قصد خود بر نگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردّد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1332) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردّد باشد بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1333) اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، و تصميم داشته باشد كه برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند، اگرچه بخواهد كمتر از ده روز در آنجا بماند.
مسأله 1334) اگر براى رفتن به محلى كه هشت فرسخ است حركت كند، و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جاى كه میخواهد برود، هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1335) اگر بعد از آنکه چهار فرسخ رفت، مردّد شود كه بقيّه هشت فرسخ را برود يا بدون اینکه ده روز در جايى بماند به محل خود برگردد، چه در موقعى كه مردّد است راه برود يا نرود، بايد نماز را شكسته بخواند، چه آنکه بعداً تصميم بگيرد كه بقيّه راه را برود يا اینکه برگردد.
مسأله 1336) اگر بعد از آنکه چهار فرسخ برود، مردّد شود كه بقيّة هشت فرسخ را برود يا اینکه به محل خود برگردد، ولى احتمال اين را بدهد كه در محل ترديد يا جاى ديگر ده روز توقف مىکند، اگرچه بعد تصميم بگيرد بدون ماندن ده روز بقيه را برود در اين صورت لازم است نماز را تمام كند. چه در حال ترديد راه برود چه نرود ولى اگر تصميمش اين باشد كه هشت فرسخ ديگر برود يا چهار فرسخ برود، و چهار فرسخ برگردد از وقتى كه شروع به رفتن نمايد نمازش شكسته است.
مسأله 1337) اگر پيش از آنکه چهار فرسخ برود، مردد شود كه بقيّة راه را برود يا نرود، بعد تصميم بگيرد كه بقية راه را برود، چنانچه باقيماندة سفر او هشت فرسخ باشد، يا آنکه بخواهد چهار فرسخ رفته و چهار فرسخ ديگر برگردد، از وقتى که شروع به راه رفتن کند بعد از تصميمش، نماز را شكسته مىخواند، در اين صورت نيز فرقى نيست كه در حال ترديد راه برود يا نرود.
شرط چهارم: آنکه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز بيشتر در جايى بماند، پس كسى كه میخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1338) كسى كه نمیداند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مىگذرد يا نه، يا ده روز در محلى قصد اقامت مىنمايد يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1339) كسى كه میخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، و نيز كسى كه مردّد است كه از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم نماز را بايد تمام بخواند. ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط پنجم:آنکه براى كار حرام سفر نكند، و اگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند. همچنين است اگر خود سفر حرام باشد مثل آنکه براى او ضررى كه اقدام بر آن شرعاً حرام است داشته باشد يا زن بدون اجازة شوهر در صورتى كه نشوز بر او صادق شود، و فرزند با نهى پدر و مادر كه موجب عقوقش باشد، سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1340) سفرى كه واجب نيست اگر سبب اذيت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
مسأله 1341) كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام هم سفر نمیکند، اگرچه در سفر معصيتى انجام دهد، مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1342) اگر براى آنکه كارى واجبى را ترك كند مسافرت نمايد، چه غرض ديگرى در سفر داشته باشد يا نه، نمازش تمام است. پس كسى كه بدهكار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد، و طلبكار هم مطالبه نمايد، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد، و براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر سفرش براى كارى ديگرى است اگرچه در سفر ترك واجب نيز بنمايد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1343) اگر سفر او سفر حرام نباشد، ولى حيوان سوارى او يا مركب ديگری كه سوار آن است غصبى باشد، يا در زمين غصبى مسافرت نمايد، بايد احتياطاً نماز را هم شكسته بخواند و هم تمام.
مسأله 1344) كسى كه با ظالم مسافرت میکند، اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نماز را تمام بخواند، و اگر ناچار باشد يا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
مسأله 1345) اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، سفر او حرام نيست، و بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1346) اگر براى لهو و خوشگذرانى به شكار برود، نمازش در حال رفتن تمام است و در برگشتن قصر است، در صورتى كه به حد مسافت شرعی باشد. چنانچه براى تهيّه معاش به شكار رود، نمازش شكسته است، و اگر براى كسب و زياد كردن مال به شكار برود، احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1347) كسى كه براى معصيّت سفر كرده، موقعى كه از سفر برمیگردد، اگر برگشتن به تنهایى هشت فرسخ است و از معصيت توبه كرده باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، اگر توبه نكرده باشد احتياط واجب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1348) كسى كه سفر او سفر معصيّت است، اگر در بين راه از قصد معصيّت برگردد، چنانچه باقيماندة راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد، و بخواهد برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1349) كسى كه براى معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقية راه را براى معصيّت برود، بايد نماز را تمام بخواند، ولى نمازهاى را كه شكسته خوانده در صورتى كه مقدار گذشته مسافت شرعی بوده، صحيح است و الاّ احتياط واجب آن است كه آن نمازها را اعاده نمايد به خواندن تمام.
شرط ششم: آنکه از صحرانشينهایى نباشد كه در بيابانها گردش مىكنند، و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا مىكنند مىمانند، و بعد از چندى به جاى ديگر مىروند، و صحرانشينان در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1350) اگر يكى از صحرانشينان براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند، چنانچه با بنه و دستگاه باشد نماز را تمام بخواند، و الاّ چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را احتياطاً شكسته و تمام بخواند.
مسأله 1351) اگر صحرانشين براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط هفتم: آنکه شغل او مسافرت نباشد، بنابراين، رانندهها، خلبانها، كشتيبانها، ساربانها و مانند اينها، اگرچه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند اگر در سفر اول صدق میکند كه شغل او سفر است بايد تمام بخواند. اگر شك كند در اینکه عرفاً به او گفته میشود كه شغلش سفر است يا صدق نمیکند، بايد در سفر اول جمع كند بين شكسته و تمام. اما كسى كه شغلش سفر نيست ولى کارش در سفر است، مثل اينكه هر روز جهت تدريس يا طبابت يا تحصيل از يك شهر به شهر ديگر مىرود، این نيز نماز را تمام میخواند و ملحق است به كسى كه شغلش سفر است.
مسأله 1352) كسى كه شغلش مسافرت است، اگر براى كارى ديگر مثلاً براى زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر مثلاً راننده ماشين خود را براى زيارت كرايه بدهد، و در ضمن خودش هم زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1353) حَمَلَهدار؛ يعنى كسى كه براى رساندن حاجىها به مكه مسافرت میکند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد و فقط در ايام حج براى حملهدارى سفر میکند، احتياط واجب آن است كه بين نماز تمام و شكسته جمع نمايد، ولى چنانچه مدت سفر او كم باشد مثل اين زمان كه سفر با هواپيما است، بعيد نيست كه حكم او شكسته باشد.
مسأله 1354) كسى كه شغلش حملهدارى است و حاجیها را از راه دور به مكه مىبرد، چنانچه مقدار معتنابهى از ايام سال را در راه باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1355) كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل رانندهای كه فقط در زمستان يا تابستان اتومبيل خود را كرايه میدهد، بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند، و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1356) راننده و دورهگردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد میکند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1357) چهاروادارى(کسی که چهارپا کرایه میدهد، کرایه کش) كه شغلش مسافرت است، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد چه بدون قصد بماند، بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مىرود نماز را احتياطاً تمام و شكسته بخواند. همچنين است اگر در غير وطن خود ده روز با قصد يا بدون قصد بماند.
مسأله 1358) كسى كه شغلش مسافرت است غير از چهار وادار، اگرچه در غير وطن خود با قصد ده روز بماند، يا در وطن خود هرچند بدون قصد باشد ده روز بماند، در سفر اولى كه بعد از ده روز مىرود احتياط واجب آن است كه بين نماز تمام و شكسته جمع نمايد.
مسأله 1359) چهاروادارى كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1360) كسى كه در شهرها سياحت میکند، و براى خود وطنى اختيار نكرده بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1361) كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى میکند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1362) كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و میخواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد در مسافرت خود نماز را شكسته بخواند.
شرط هشتم: آنکه به حد ترخص برسد، و معناى حدّ ترخص در مسأله (1328) گذشت. اما در غير وطن، اعتبارى به حدّ ترخص نيست و همين كه از محل اقامت خارج شود نمازش قصر است.
مسأله 1363) كسى كه به سفر مىرود اگر به جاى برسد كه اذان را نشنود ولى اهل شهر را ببيند يا اهل شهر را نبيند و اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند بنا بر احتياط واجب هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1364) مسافرى كه به وطنش برمیگردد وقتى كه اهل وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ولى مسافرى كه میخواهد ده روز در محلى بماند، مادامى كه به آن محل نرسيده نمازش قصر است.
مسأله 1365) هرگاه شهرى در بلندى باشد كه از دور اهل آن ديده شود، يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود اهل آن را نبيند، كسى كه از اهالى آن شهر مسافرت میکند وقتى به اندازة دور بشود كه اگر آن شهر زمين هموار بود، اهلش از آنجا ديده نمیشد، بايد نماز را شكسته بخواند، و نيز اگر پستى و بلندى راه بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1366) اگر از محلى مسافرت كند كه اهل ندارد، وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل اهل داشت از آنجا ديده نمىشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1367) اگر به قدرى دور شود كه نداند صدایى را كه مىشنود صداى اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر بفهمد اذان مىگويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1368) اگر به قدرى دور شود كه اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مىگويند بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1369) اگر به جایى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جايى بلند مىگويند نشنود، ولى اذانی را كه در جاى خيلى بلند مىگويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1370) اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد، در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط، اهل شهر را نبيند و گوش متوسط، صداى اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1371) اگر موقعى كه سفر مىرود شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. مسافرى كه از سفر برمیگردد اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند.
مسأله 1372) مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور میکند، وقتى كه اهل وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1373) مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى كه به حد ترخص برسد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1374) محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد.
مسأله 1375) اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلىاش نيست مدتى کوتاهی بماند، و بعد به جاى ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمیشود.
مسأله 1376) جایى را كه انسان محل زندگى خود قرار داده و مثل كسى كه آنجا وطن اوست در آنجا زندگى میکند مانند اكثر طلاب كه در حوزههاى علميه ساكن مىباشند كه اگر مسافرتى براى آنها پيشآيد، دوباره به همانجا بر مىگردند، اگرچه قصد نداشته باشند كه هميشه در آنجا بمانند، در حكم وطن او حساب میشود و اگر يك شب هم بماند نمازش تمام است.
مسأله 1377) كسى كه در دو محل زندگى میکند، مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگری میباشد، هر دو محل وطن اوست. همچنین اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، همة آنها وطن او حساب میشود.
مسأله 1378) كسى كه در محلى مالك منزل مسكونى است اگر شش ماه متصل در آنجا بماند، تا وقتى كه آن منزل مال او است، هر وقت در مسافرت به آنجا برسد و قصد اقامه نكند، احتياط واجب در جمع بين قصر و تمام است.
مسأله 1379) اگر به جایى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
مسأله 1380) مسافرى كه قصد دارد، ده روز پشت سرهم در محلى بماند يا میداند كه بدون اختيار ده روز در محلى مىماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1381) مسافرى كه میخواهد ده روز در محلى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد، همين كه قصد كند كه از طلوع آفتاب روز اول تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند. همچنين است اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند.
مسأله 1382) مسافرى كه میخواهد ده روز در محلى بماند، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه يا در كاظمين و بغداد بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1383) مسافرى كه میخواهد ده روز در محلى بماند، اگر روز اول، قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا كه به قدر حد ترخص يا بيشتر دور باشد برود، اگر مدت رفتن و آمدنش مثلاً به اندازه يك يا دو ساعت است كه در نظر عرف با اقامت ده روز منافات ندارد؛ یعنی مسافرت حساب نشود، نماز را تمام بخواند و اگر مدت از اين بيشتر باشد احتياطاً بين شكسته و تمام جمع نمايد، و اگر تمام يا بيشتر روز باشد که مسافرت حساب شود، نمازش شكسته است.
مسأله 1384) مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در محلى بماند، مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد، يا منزل خوبى پيدا كند، ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1385) كسى كه تصميم دارد ده روز در محلى بماند، اگر احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد و احتمال او عقلایى باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1386) اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده، و قصد كند كه تا آخر ماه در جایى بماند، بايد نماز را تمام بخواند. در غير اين صورت مثل اینکه قصد دارد تا آخر ماه مىماند، ولى نمیداند كه تا آخر ماه، نه روز میشود يا ده روز، در اين صورت نماز را شكسته بخواند، اگرچه از موقعی كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسأله 1387) اگر مسافر قصد كند كه ده روز در محلى بماند چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردّد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند. ولى اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود، يا مردد شود، تا وقتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1388) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر روزه بگيرد، و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد تا وقتى كه در آنجا هست، روزههايش صحيح است، و بايد نمازهاى خود را تمام بخواند. اگر نماز چهار ركعتى نخوانده باشد، روزة آن روزش را بنا بر احتياط واجب تمام كند و قضايش را هم بگيرد، اما نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند و روزهاى بعد هم نمیتواند روزه بگيرد.
مسأله 1389) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن منصرف شود، و پيش از آنکه از قصد ماندن برگردد شك كند كه يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.
مسأله 1390) اگر مسافر به نيّت اینکه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود، و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد.
مسأله 1391) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر در بين نماز اول چهار ركعتى از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتى تمام کند، و بقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند. همچنين است اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته باشد كه بايد بنشيند و نماز را شكسته به آخر برساند، و اگر به ركوع رفته باشد نمازش باطل و بايد شكسته اعاده نمايد، تا وقتى كه در آنجا هست نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1392) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى كه مسافرت نكرده، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1393) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، بايد روزة واجب را بگيرد، و میتواند روزة مستحبى را هم بهجا آورد، و نماز جمعه و نافلة ظهر و عصر و عشاء را هم بخواند.
مسأله 1394) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى، يا بعد از ماندن ده روز، اگرچه يك نماز تمام هم نخوانده باشد، بخواهد به جایى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جایى اول خود ده روز يا كمتر بماند، از وقتى كه مىرود تا وقتى كه بر میگردد و بعد از برگشتن بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر برگشتن به محل اقامتش فقط از اين جهت باشد كه در طريق سفرش واقع شده است و سفر او مسافت شرعيه باشد، لازم است موقع برگشتن نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1395) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى ادایى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، در رفتن و در محلى كه قصد ماندن ده روز دارد بايد نمازهاى خود را تمام بخواند، ولى اگر محلى كه میخواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شكسته بخواند و چنانچه نخواهد ده روز در آنجا بماند بايد مدتى را كه در آنجا مىماند نيز نمازهاى خود را شكسته بخواند.
مسأله 1396) مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعت ادایى بخواهد به جایى كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد كه به محل اول برگردد يا نه، يا به كلى از برگشتن آنجا غافل باشد، يا نخواهد برگردد ولى مردد باشد كه ده روز آنجا بماند يا نه، يا آنکه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد از وقتى كه مىرود تا وقتى كه برمیگردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.
مسأله 1397) اگر به خيال اینکه رفقايش مىخواهند ده روز در محلى بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند، و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعت ادایى بفهمد كه آنها قصد نكردهاند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1398) اگر مسافر اتفاقاً سى روز در محلى بماند، مثلاً در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد، بعد از گذشتن سى روز اگرچه مقدار كمى در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1399) مسافرى كه میخواهد نه روز يا كمتر در محلى بماند، اگر بعد از آنکه نه روز يا كمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند، و همينطور تا سى روز، روز سى و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1400) مسافر بعد از سى روز، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يكجا بماند، پس اگر مقدارى از آن را در جایى و مقدارى را در جاى ديگر بماند، بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
ثبت دیدگاه