احكام كفالت
مسأله 2470) كفالت آن است كه انسان متعهد شود كه هر وقت طلبكار، بدهكار را خواست به دست او بدهد و به كسى كه اينطور متعهد میشود كفيل مىگويند.
مسأله 2471) كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى اگرچه عربى نباشد يا به عملى به طلبكار بفهماند كه من متعهدم هر وقت بدهكار خود را بخواهى به دست تو بدهم و طلبكار هم قبول نمايد.
مسأله 2472) كفيل بايد بالغ و عاقل و مختار و قادر باشد، پس كفالت صبى و ديوانه و مُكرَه و عاجز از احضار كفيل، باطل است.
مسأله 2473) يكى از هفت چيز، كفالت را بههم مىزند:
(اول) كفيل بدهكار را به دست طلبكار بدهد؛ (دوم) طلب طلبكار داده شود؛ (سوم) طلبكار از طلب خود بگذرد؛ (چهارم) بدهكار بميرد؛ (پنجم) طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند؛ (ششم) كفيل بميرد؛ (هفتم) طلبكار طلب خود را به حواله به كسى واگذار كند.
مسأله 2474) اگر كسى به زور بدهكار را از دست طلبكار رها كند، چنانچه طلبكار دسترسى به او نداشته باشد، كسى كه بدهكار را رها كرده، بايد او را به دست طلبكار بدهد.
احكام وديعه (امانت)
مسأله 2475) اگر انسان مال خود را به كسى بدهد و بگويد نزد تو امانت باشد و او هم قبول كند، يا بدون اینکه حرفى بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را براى نگهدارى به او میدهد و او هم به قصد نگهدارى كردن بگيرد، بايد به احكام وديعه و امانتدارى كه بعداً گفته میشود عمل نمايد.
مسأله 2476) امانتدار و كسى كه مال را امانت مىگذارد بايد هر دو بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پيش ديوانه امانت بگذارد، يا ديوانه مالى را پيش كسى امانت بگذارد صحيح نيست. ولى جايز است بچّه مميزى با اذن ولى مالش را نزد كسى، امانت بگذارد. اما امانت گذاشتن نزد بچه صحيح نيست.
مسأله 2477) اگر از بچه چيزى را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول كند. بايد آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چيز مال خود بچه است و ولىّ در امانت گذاشتن بچه اجازه نداده باشد، لازم است آن مال را به ولىّ او برساند و چنانچه در رساندن مال به آنان كوتاهى كند و تلف شود، بايد عوض آن را بدهد. همچنين است حال اگر امانتگذار ديوانه باشد.
مسأله 2478) كسى كه نمیتواند امانت را نگهدارى نمايد، در صورتى كه امانت گذار ملتفت حال او نباشد بنا بر احتياط واجب بايد قبول نكند، اگر قبول کرد و تلف شد ضامن است.
مسأله 2479) اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه براى نگهدارى مال او حاضر نيست، چنانچه او مال را بگذارد و برود، و آن مال تلف شود، كسى كه امانت را قبول نكرده، ضامن نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر ممكن باشد آن را نگهدارى نمايد.
مسأله 2480) كسى كه چيزى را امانت مىگذارد، هر وقت بخواهد میتواند آن را پس بگيرد و كسى هم كه امانت را قبول میکند، هر وقت بخواهد میتواند آن را به صاحبش برگرداند.
مسأله 2481) اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود و وديعه را بههم بزند، بايد هرچه زودتر مال را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ صاحبش برساند، يا به آنان خبر دهد كه به نگهدارى حاضر نيست و اگر بدون عذر، مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2482) كسى كه امانت را قبول میکند، اگر براى آن، جاى مناسبى ندارد، بايد جاى مناسب تهيه نمايد و طورى آن را نگهدارى كند كه مردم نگويند در نگهدارى آن كوتاهى نموده است، اگر در جايى كه مناسب نيست بگذارد و تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2483) كسى كه امانت را قبول میکند، اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكند و تعدّى يعنى زياده روى هم ننمايد اتفاقاً آن مال تلف شود ضامن نيست، ولى اگر آن را در جاى بگذارد كه مأمون از آن نباشد كه ظالمى بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.
مسأله 2484) اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معين كند و به كسى كه امانت را قبول كرده بگويد كه بايد مال را در اينجا حفظ كنى و اگر احتمال هم بدهى كه از بين برود، نبايد آن را به جاى ديگر ببرى و اگر به جاى ديگر ببرد و تلف شود ضامن است.
مسأله 2485) اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معين كند و كسى كه امانت را قبول كرده بداند آن محل در نظر صاحب مال خصوصيتى نداشته بلكه يكى از موارد حفظ آن بوده، میتواند آن را به جاى ديگرى كه مال در آنجا محفوظتر يا مثل محلى اولى است ببرد و چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نيست.
مسأله 2486) اگر صاحب مال ديوانه شود، كسى كه امانت را قبول كرده بايد فوراً امانت را به ولىّ او برساند و يا به ولىّ او خبر دهد و اگر بدون عذر شرعى مال را به ولىّ او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2487) اگر صاحب مال بميرد، امانتدار بايد مال را به وارث او برساند يا به وارث او خبر دهد و چنانچه مال را به وارث او ندهد و از خبردادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود ضامن است، ولى اگر براى آنکه میخواهد بفهمد كسى كه مىگويد من وارث ميّتم، راست مىگويد يا نه، يا ميّت وارث ديگرى دارد يا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود ضامن نيست.
مسأله 2488) اگر صاحب مال بميرد و چند وارث داشته باشد، كسى كه امانت را قبول كرده بايد مال را به همه ورثه بدهد، يا به كسى بدهد كه همة آنان گرفتن مال را به او واگذار كردهاند، پس اگر بدون اجازة ديگران تمام مال را به يكى از ورثهها بدهد ضامن سهم ديگران است.
مسأله 2489) اگر كسى كه امانت را قبول كرده بميرد، يا ديوانه شود، وارث يا ولىّ او بايد هرچه زودتر به صاحب مال، اطلاع دهد يا امانت را به او برساند.
مسأله 2490) اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببيند، چنانچه ممكن است، بايد امانت را به صاحب آن يا وكيل او برساند و اگر ممكن نيست، بايد آن را به حاكم شرع بدهد، چنانچه به حاكم شرع دسترسى ندارد، در صورتى كه وارث او امين است و از امانت اطلاع دارد لازم نيست وصيّت كند وگرنه بايد وصيّت كند و شاهد بگيرد و به وصى و شاهد اسم صاحب مال و جنس و خصوصيات مال و محل آن را بگويد.
مسأله 2491) اگر امانتدار نشانههای مرگ را در خود ببيند و به وظيفهاى كه در مسألة پيش گفته شد عمل نكند، چنانچه آن امانت از بين برود، بايد عوضش را بدهد، اگرچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده باشد و مرض او خوب شود و يا بعد از مدتى پشيمان شود و به آنچه گفته شد عمل كند.
ثبت دیدگاه