آیت الله العظمی فاضلی بهسودی (مدظله العالی)

ayatullah Fazeli Behsoodi

  • 12 فروردین 1399 ساعت: 16:50
  • 5857 بازدید
  • 1
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    احكام نماز ميّت

    مسأله 638) نماز خواندن بر ميّت مسلمان يا بچه‌اى كه محكوم به اسلام و شش سال او تمام شده باشد، واجب است.

    مسأله 639) نماز خواندن بر بچه‌اى كه شش سال او تمام نشده رجاءً مانعى ندارد، ولى نماز خواندن بر بچه‌اى كه مرده به دنيا آمده مستحب نيست.

    مسأله 640) نماز ميّت بايد بعد از غسل و حنوط و كفن كردن او خوانده شود، اگر پيش از اينها يا در بين اينها بخوانند، اگرچه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد كافى نيست.

    مسأله 641) كسى كه می‌خواهد نماز ميّت بخواند، لازم نيست با وضو يا غسل يا تيمّم باشد، و بدن و لباسش پاك باشد، اگر لباس او غصبى هم باشد اشكال ندارد، اگرچه بهتر است كه رعايت كند تمام چيزهاى را كه در نمازهاى ديگر لازم است.

    مسأله 642) كسى كه بر ميّت نماز مى‌خواند بايد رو به قبله باشد و نيز واجب است ميّت را مقابل او به پشت بخوابانند، به طورى كه سر او به طرف راست نمازگزار و پاى او به طرف چپ نمازگزار باشد.

    مسأله 643) بنا بر احتياط مكان نمازگزار بايد غصبى نباشد، و نيز بايد از جاى ميّت پست تر يا بلندتر نباشد، ولى پستى و بلندى مختصر اشكالى ندارد.

    مسأله 644) نمازگزار بايد از ميّت دور نباشد، ولى كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى‌خواند، اگر از ميّت دور باشد، چنانچه صفها به يكديگر متصل باشد اشكال ندارد.

    مسأله 645) نمازگزار بايد مقابل ميّت بايستد، ولى اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف ميت بگذرد، نماز كسانى كه مقابل ميّت نيستند اشكال ندارد.

    مسأله 646) بين ميّت و نمازگزار بنا بر احتياط بايد پرده و يا ديوار و يا چيزى مانند اينها نباشد ولى اگر ميّت در تابوت و مانند آن باشد اشكال ندارد.

    مسأله 647) در وقت خواندن نماز بايد عورت ميّت پوشيده باشد، اگر كفن كردن او ممكن نيست، بنا بر احتياط بايد عورتش را اگرچه با تخته و آجر و مانند اينها باشد بپوشاند.

    مسأله 648) نماز ميّت را بايد ايستاده و با قصد قربت بخوانند، و در موقع نيّت، ميّت را معين كند، مثلاً نيّت كند نماز مى‌خوانم براى اين ميّت قربةً الى الله.

    مسأله 649) اگر كسى نباشد كه بتواند نماز ميّت را ايستاده بخواند می‌شود نشسته بر او نماز خواند.

    مسأله 650) اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه شخصى معينى بر او نماز بخواند احتياط مستحب آن است كه آن شخص از ولىّ ميّت اجازه بگيرد.

    مسأله 651) مكروه است بر ميّت چند مرتبه نماز بخوانند، ولى اگر ميّت اهل علم و تقوى باشد مكروه نيست.

    مسأله 652) اگر ميّت را عمداً يا از روى فراموشى يا به جهت عذرى بدون نماز دفن كنند، يا بعد از دفن معلوم شود نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است، تا وقتى جسد او از هم نپاشيده واجب است با شرط‌هايى كه براى نماز ميّت گفته شد به قبرش نماز بخوانند.

    دستور نماز ميّت

    مسأله 653) نماز ميّت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است، بعد از نيّت و گفتن تكبير اول، بگويد:(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ و َاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ)؛ بعد از تكبير دوم، بگويد:(اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد)؛ و بعد از تكبير سوم، بگويد:(اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤَمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ)؛ و بعد از تكبير چهارم، اگر ميّت مرد است بگويد:(اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذا المَيِّتِ)؛ و اگر زن باشد بگويد:(اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَيِّتِ)؛ و بعد تكبير پنجم را بگويد، و بهتر است بعد از تكبير اول، بگويد:(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، و َاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و َرَسُولُهُ اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً بَيْنَ يَدَىِ السّاعَةِ)؛ بعد از تكبير دوم، بگويد:(اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى اِبْراهِيمَ وَآلِ اِبْراهِيمَ اِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَصَلِّ عَلى جَمِيعِ الاَْنْبِياءِ وَالْمُرْسَلِينَ، وَالشُّهَداءِ وَالصِّدِيقِينَ، وَجَمِيعِ عِبادِ اللهِ الصّالِحِينَ)؛ بعد از تكبير سوم، بگويد:(اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ الاْحْياءِ مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ تابِع بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ بِالخَيْراتِ اِنَّكَ مُجِيبُ الدَّعَواتِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدِيرِ)؛ و بعد از تكبير چهارم اگر ميّت مرد باشد، بگويد:(اَللّهُمَّ اِنَّ هذا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَاَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَيْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِى احِسانِهِ، وَاِن كانَ مُسِيئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ، اَللّهُمَّ اَجْعَلْهُ عِنْدَكَ فِى اَعْلى عِلِّيِينَ وَاخْلُفْ عَلى اَهْلِهِ فِى الغابِرِينَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمِينَ)؛ و بعد تكبير پنجم را بگويد. ولى اگر ميّت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد:(اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ أَمَتُكَ وَابْنَتُ عَبْدِكَ وَابْنَةُ أَمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَاَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنها اِلاّ خَيْراً، وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا، اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِى اِحسانِها، وَاِنْ كانَتْ مُسِيئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْلَها، اَللّهُمَّ اَجْعَلْها عِنْدَكَ فِى اَعلى عِلِّيِينَ وَاخْلُفْ عَلى اَهْلِها فِى الْغابِرِينَ، وَارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ).

    مسأله 654) كسى كه نماز ميّت را به جماعت مى‌خواند، اگرچه مأموم باشد بايد دعاها و تكبيرها را هم بخواند.

    مسأله 655) بايد تكبيرها و دعاها را طورى پشت سر هم بخواند كه نماز از صورت خود خارج نشود.

    مستحبات نماز ميّت

    مسأله 656) چند چيز در نماز ميّت مستحب است:

    اول: آن‌که نمازگزار بر ميّت، با وضو يا غسل يا تيمّم باشد، و احتياط آن است در صورتى تيمّم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، يا بترسد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند به نماز ميّت نرسد.

    دوم: اگر ميّت مرد است، امام جماعت يا كسى كه فرادى بر او نماز مى‌خواند مقابل وسط قامت او بايستد و اگر ميّت زن است مقابل سينه‌اش باشد.

    سوم: پا برهنه نماز بخواند.

    چهارم: در هر تكبير دست‌ها را بلند كند.

    پنجم: فاصله او با ميّت به قدرى كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.

    ششم: نماز ميّت را به جماعت بخواند.

    هفتم: امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كسانى كه با او نماز مى‌خوانند آهسته بخوانند.

    هشتم: در جماعت اگرچه مأموم يك نفر باشد عقب امام بايستد.

    نهم: نمازگزار به ميّت و مؤمنين زياد دعا كند.

    دهم: پيش از نماز در جماعت سه مرتبه بگويد: الصلاة.

    يازدهم: نماز را در جایى بخوانند كه مردم براى نماز ميّت بيشتر به آنجا مى‌روند.

    دوازدهم: زن حائض اگر نماز ميّت را به جماعت مى‌خواند، تنها بايستد، و در صف نمازگزاران نايستد.

    مسأله 657) خواندن نماز ميّت در مساجد مكروه است ولى در مسجدالحرام مكروه نيست.

     

     

    احكام دفن

    مسأله 658) واجب است ميت را طورى در زمين دفن كنند كه بوى او بيرون نيايد، و درندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند، و اگر ترس آن باشد كه جانور، بدن او را بيرون آورد، بايد قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.

    مسأله 659) اگر دفن ميّت در زمين ممكن نباشد، می‌تواند به جاى دفن، او را در بنا يا تابوت بگذارد.

    مسأله 660) ميّت را بايد در قبر به پهلوى راست، طورى بخوابانند كه جلوى بدن او رو به قبله باشد.

    مسأله 661) اگر كسى در كشتى بميرد چنانچه جسد او فاسد نمی‌شود و بودن او در كشتى مانعى ندارد، بايد صبر كنند تا در خشكى برسند، و او را در زمين دفن كنند، وگرنه، بايد در كشتى غسلش بدهند و حنوط و كفن كنند، و پس از خواندن نماز ميّت بنا بر احتياط در صورت امكان او را در خمره بگذارند، و درش را ببندند و به دريا بيندازند، و الاّ چيز سنگين بپايش بسته و به دريا بيندازند، و اگر ممكن است بايد او را در جاى بيندازند كه فوراً طعمه حيوانات نشود.

    مسأله 662) اگر بترسند كه دشمن قبر ميّت را بشكافد و بدن او را بيرون آورد، و گوش يا بينى يا اعضای ديگرى او را ببرّد چنانچه ممكن باشد بايد به طورى كه در مسأله پيش گفته شد، او را به دريا بيندازند.

    مسأله 663) مخارج انداختن در دريا و مخارج محكم كردن قبر ميّت را در صورتى كه لازم باشد، بايد از اصل مال ميّت بردارند.

    مسأله 664) اگر زن كافره بميرد و بچه در شكم او مرده باشد، يا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، بايد زن را در قبر به پهلوى چپ پشت به قبله بخوابانند كه روى بچه به طرف قبله باشد.

    مسأله 665) دفن مسلمان در قبرستان كفار و دفن كافر در قبرستان مسلمانان جایز نيست.

    مسأله 666) دفن مسلمان در جاى كه بى‌احترامى به او باشد، مانند جایى كه خاكروبه و كثافت مى‌ريزند، جايز نيست.

    مسأله 667) دفن ميّت در جاى غصبى و در زمينی كه مثل مسجد براى غير دفن كردن وقف شده، جايز نيست.

    مسأله 668) دفن ميت در قبر مرده ديگر جایز نيست، مگر آن‌که قبر كهنه شده و ميّت اولى به كلى از بين رفته باشد.

    مسأله 669) چيزى كه از ميت جدا می‌شود، اگرچه مو، ناخن و دندانش باشد، بنا بر احتياط بايد با او دفن شود، و دفن ناخن و دندان كه در حال زندگى از انسان جدا می‌شود، مستحب است.

    مسأله 670) اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردنش ممكن نباشد، بايد در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.

    مسأله 671) اگر بچه در شكم مادر بميرد و ماندنش در رحم مادر خطر داشته باشد، بايد با آسانترين راه او را بيرون آورند، و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد، ولى بايد به وسيله شوهرش اگر اهل فن است، يا زنى كه اهل فن باشد، او را بيرون بياورند و اگر ممكن نيست، مرد محرمى كه اهل فن باشد و اگر آن هم ممكن نيست مرد نامحرمى كه اهل فن باشد بچه را بيرون بياورد و در صورتى كه آن هم پيدا نشود، كسى كه اهل فن نباشد می‌تواند بچه را بيرون بياورد.

    مسأله 672) هرگاه مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد، اگرچه اميد زنده ماندن طفل را نداشته باشند، بايد به وسيله كسانى كه در مسأله پيش گفته شد، پهلوى چپ او را بشكافند و یا از هر جایی که برای سلامت بچه بهتر است بشکافد و بچه را بيرون آورند و دوباره بدوزند.

    مستحبات دفن

    مسأله 673) مستحب است قبر را به اندازة قد انسان متوسط، گود كنند و ميت را در نزديكترين قبرستان دفن كنند مگر آن‌که قبرستان دورتر، از جهتى بهتر باشد، مثل آن‌که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آنجا بروند، و نيز مستحب است جنازه را در چند ذرعى قبر، زمين بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزديك ببرند، و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند، و در نوبت چهارم وارد قبر كنند، و اگر ميّت مرد است در دفعه سومى طورى زمين بگذارند كه سر او طرف پايين قبر باشد، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايند، و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند، و به پهنا وارد قبر كنند، و در موقع وارد كردن پارچه‌اى روى قبر بگذارند و نيز مستحب است جنازه را به آرامى از تابوت بگيرند وارد قبر كنند و دعاهایى كه دستور داده شده، پيش از دفن و موقع دفن بخوانند، و بعد از آن كه ميّت را در لحد گذاشتند گره‌هاى كفن را باز كنند، و صورت ميّت را روى خاك بگذارند، و بالشى از خاك زير سر او بسازند، و پشت ميّت خشت خام يا كلوخى بگذارند كه ميّت به پشت بر نگردد، و پيش از آن‌که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست ميّت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ ميّت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند، و به شدّت حركتش دهند و سه مرتبه بگويد: : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ يا فُلانَ ابْنَ فُلانِ) و به جاى فلان ابن فلان اسم ميّت و پدرش را بگويد، مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش على است سه مرتبه بگويد: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىِّ) پس از آن بگويد: (هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذِى فارَقْتَنا عَلَيْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، عَبْدَهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَيِّدُ النَبِيِّينَ وَخاتَمُ الْمُرْسَلِينَ وَأَنَّ عَلِيّاً اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ اِمامٌ اِفْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمِينَ وَاَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِى وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَر وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىِّ وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ على وَالْقائِمِ الحُجَّةَ الْمَهْدِىِّ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّةُ الْمُؤْمِنِينَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعِينَ أَئِمَّتُكَ أَئِمَّةٌ هُدىً اَبْرارِ يا فُلانَ بنَ فُلانْ) و به جاى فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد: و بعد بگويد (اِذا اَتاكَ الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَيْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ سَئَلاكَ عَنْ رَبِّكَ وَ عَنْ نَبِيِّكَ وَ عَنْ كِتابِكَ وَ عَنْ قِبْلَتِكَ وَ عَنْ أَئِمَّتِكَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَ قُلْ فِى جَوابهما اللهُ رَبِّى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نَبِيِّى وَ الاْسْلامُ دِينِى وَ الْقُرْآنُ كِتابِى وَ الْكَعْبَةُ قِبْلَتِى وَاَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِىُّ بْنَ اَبِى طالِب اِمامِى وَالْحَسَنُ بْنَ عَلِىٍّ الْمُجْتَبى اِمامِى وَالْحُسَيْنُ بْنُ عَلِى الشَّهِيدُ بِكَرْبَلا اِمامِى وَ عَلِىٌّ زَيْنُ الْعابِدِينَ اِمامِى وَ مُحَمَّدُ الْباقِرُ اِمامِى وَجَعْفَرُ الصّادِقُ اِمامِى وَ مُوسَى الْكاظِمُ اِمامِى وَ عَلِىُّ الرِّضا اِمامِى وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامِى وَ عَلِىُّ الْهادِى اِمامِى وَالْحَسَنُ الْعَسْكَرِىُّ اِمامِى وَالْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامِى، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ اَئِمَّتِى وَ سادَتِى وَ قادَتِى وَ شُفَعائِى بهم اَتَوَلّى وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلانْ) و به جاى فلان ابن فلان اسم ميّت و پدرش را بگويد. و بعد بگويد: (اِنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالى نِعْمَ الرَّبُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبِيطالِب وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومِينَ الاَْئِمَّةَ الاِْثْنَىْ عَشَرَ نِعْمَ الاَْئِمَّةُ. وَ اَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْكَر وَ نَكِير فِى الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالنُّشُورَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمِيزانَ حَقٌّ وَتَطايُرَ الكُتُبِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ اَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ) سپس بگويد: (اَفَهِمْتَ يا فُلانْ(و جاى فلان اسم ميّت را بگويد: پس از آن بگويد: (ثَبَّتَكَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هَداكَ اللهُ اِلى صِراط مُّسْتَقِيم عَرَّفَ اللهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَوْلِيائِكَ فِى مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ)پس بگويد، (اَللّهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَيْكَ وَلَقِّهِ مِنْكَ بُرْهاناً اَللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَك)..

    مسأله 674) مستحب است كسى كه ميّت را در قبر مى‌گذارد، با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد، و از طرف پاى ميت از قبر بيرون بيايد، و غير از خويشان ميت كسانى كه حاضرند، با پشت دست خاك بر قبر بريزند و بگويند: Nاِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَM اگر ميّت زن است كسى كه با او محرم می‌باشد او را در قبر بگذارد و اگر محرمى نباشد خويشانش او را در قبر بگذارند.

    مسأله 675) مستحب است قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازة چهار انگشت از زمين بلند كنند و نشانه روى آن بگذارند كه اشتباه نشود، و روى قبر آب بپاشند، و بعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند دست‌ها را بر قبر بگذارند و انگشت‌ها را باز كرده، در خاك فرو برند، و هفت مرتبه سوره مباركه اِنّا أنزلنا را بخوانند، و براى ميت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند: (اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ اِلَيْكَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْكَ رِضْواناً وَأَسْكِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنِيهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ).

    مسأله 676) پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده‌اند، مستحب است ولىّ ميّت يا كسى كه از طرف ولى اجازه دارد، دعاهاى را كه دستور داده شده به ميّت تلقين كنند.

    مسأله 677) بعد از دفن، مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتى دهند ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسطه سر سلامتى دادن مصيبت يادشان می‌آید ترك آن بهتر است، و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميّت غذا بفرستند، و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.

    مسأله 678) مستحب است انسان در مرگ خويشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند، و هر وقت ميّت را ياد می‌کند، (اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ) بگويد. و براى ميت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد، و قبر را محكم بسازند كه زود خراب نشود.

    مسأله 679) جايز نيست انسان در مرگ كسى، صورت و بدن خود را بخراشد و سيلى بزند و به خود آسيب برساند.

    مسأله 680) پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جايز نيست و احتياط واجب آن است كه در مصيبت آنان هم يقه پاره نكنند.

    مسأله 681) اگر زن در عزاى ميّت صورت خود را بخراشد و خونين كند يا موى خود را بكند، بنا بر احتياط مستحب يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را طعام دهد، و يا بپوشاند. همچنين است اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند.

    مسأله 682) احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميّت، صدا را خيلى بلند نكنند.

    نماز وحشت

    مسأله 683) سزاوار است در شب اول قبر، دو ركعت نماز وحشت براى ميّت بخوانند و دستور اين است كه در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا أنزلنا را بخوانند و بعد از سلام نماز بگويند: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَها اِلى قَبْرِ فَلانِ) و به جاى كلمه فلان اسم ميّت را بگويند.

    مسأله 684) نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر می‌شود خواند ولى بهتر است در اول شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.

    مسأله 685) اگر بخواهند ميّت را به شهر دورى ببرند، يا به جهت ديگر دفن او به تأخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخير بيندازند.

    نبش قبر

    مسأله 686) نبش قبر مسلمان، يعنى شكافتن قبر او اگرچه طفل يا ديوانه باشد، حرام است. ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.

    مسأله 687) نبش قبر امامزاده‌ها و شهداء و علما و صلحا اگرچه سالها بر آنها گذشته باشد حرام است.

    مسأله 688) شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست:

    اول: آن‌که ميّت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آنجا بماند.

    دوم: آن‌که كفن يا چيز ديگرى كه با ميّت دفن شده غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند. همچنين است اگر چيزى از مال خود ميّت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد، و ورثه او راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند، ولى اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند، براى بيرون آوردن اينها نمى‌توانند قبر را بشكافند.

    سوم: آن‌که شكافتن قبر موجب هتك حرمت نباشد و ميّت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد، يا بفهمند غسلش باطل بوده، يا به غير از دستور شرع كفن شده يا در قبر او را رو به قبله نگذاشته‌اند.

    چهارم: آن‌که براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميّت را ببينند.

    پنجم: آن‌که ميّت را در جايى كه بى‌احترامى به اوست مثل قبرستان كفار يا جایى كه كثافت و خاكروبه مى‌ريزند دفن كرده باشند.

    ششم: آن‌که براى يك مطلب شرعى كه اهميّت آن از شكافتن قبر بيشتر است قبر را بشكافند مثلاً بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله‌اى كه دفنش كرده‌اند بيرون آورند.

    هفتم: آن‌که بترسند درنده‌اى بدن ميّت را پاره كند يا سيل او را ببرد، يا دشمن بيرون آورد.

    هشتم: آن‌که قسمتى از بدن ميّت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند ولى احتياط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميّت ديده نشود.

    نهم: آن‌که ميّت را بخواهند به مشاهد مشرّفه انتقال دهند به خصوص اگر وصيّت كرده باشد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.