احكام اجاره
مسأله 2298) اجاره دهنده و كسى كه چيزى را اجاره میکند بايد مكلف و عاقل باشند و به اختيار خودشان اجاره را انجام دهند و نيز بايد در مال خود حق تصرف داشته باشند، پس سفيه چون حق ندارد در مال خود تصرف نمايد اگر چيزى را اجاره كند، يا اجاره دهد صحيح نيست.
مسأله 2299) انسان میتواند از طرف ديگرى وكيل شود و مال او را اجاره دهد يا مالى را براى او اجاره كند.
مسأله 2300) اگر ولىّ يا قيّم بچه، مال او را اجاره دهند، يا خود او را اجير ديگرى نمايند اشكال ندارد. اگر مدتى از زمان بالغ شدن او را جزء مدت اجاره قرار دهند، بعد از آنکه بچه بالغ شد میتواند بقية اجاره را بههم بزند، ولى هرگاه طورى بوده كه اگر مقدارى از زمان بالغ بودن بچه را جزء مدت اجاره نمیكرد، بر خلاف مصلحت بچه بود، نمیتواند اجارة مال خود را بههم بزند، ولى نفوذ اجاره خود بچه بعد از بلوغش محل اشكال است. مقتضاى احتياط اين است كه اجاره را بههم نزند.
مسأله 2301) بچه صغيرى را كه ولى ندارد بدون اجازة مجتهد نمیشود اجير كرد و كسى كه به مجتهد دسترسى ندارد، میتواند از چند نفر مؤمن كه عادل باشند، اجازه بگيرد و او را اجير نمايند.
مسأله 2302) اجاره دهنده و مستأجر لازم نيست صيغه عربى بخوانند بلكه اگر مالك به كسى بگويد، ملك خود را به تو اجاره دادم و او بگويد قبول كردم اجاره صحيح است، و نيز اگر حرفى نزنند و مالك به قصد اینکه ملك خود را اجاره دهد، به مستأجر واگذار كند و او هم به قصد اجاره كردن بگيرد اجاره صحيح میباشد.
مسأله 2303) اگر انسان بدون صيغه خواندن بخواهد براى انجام عملى اجير شود، همين كه مشغول آن عمل شد اجاره صحيح است.
مسأله 2304) كسى كه نمیتواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده، يا اجاره كرده صحيح است.
مسأله 2305) اگر خانه يا دكان يا اطاقى را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه فقط خود او از آنها استفاده نمايد، مستأجر نمیتواند آن را به ديگرى جهت استفاده از آن اجاره دهد، مگر آنکه اجاره طورى باشد كه استفاده مخصوص خودش باشد، مثل اینکه زنى منزل يا اطاقى را اجاره كند و بعداً شوهر كرده و اطاق يا منزل را جهت سكناى خودش به شوهر اجاره دهد. اگر مالك شرط نكند میتواند آن را به ديگرى اجاره دهد، ولى اگر بخواهد به زيادتر از مقدارى كه آن را اجاره كرده اجاره دهد، بايد در آن كارى مانند تعمير و سفيد كارى انجام داده باشد، يا به غير جنسى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، مثلاً اگر با پول اجاره كرده به گندم يا چيز ديگر اجاره دهد، و بنا بر احتياط وجوبى، كشتى حكم خانه را دارد.
مسأله 2306) اگر اجير با انسان شرط كند كه فقط براى خود انسان كار كند، نمیشود او را به ديگرى اجاره داد مگر به نحوى كه در مسألة قبل گذشت، اگر شرط نكند، چنانچه او را به چيزى كه اجرت او قرار داده اجاره دهد، بايد زيادتر نگيرد و اگر به چيز ديگرى اجاره دهد، میتواند زيادتر بگيرد. همچنين است اگر خودش اجير كسى شود و براى انجام آن عمل شخص ديگرى را به كمتر اجاره نمايد ولى اگر مقدارى از آن عمل را خودش انجام داده باشد میتواند ديگرى را به كمتر اجاره نمايد.
مسأله 2037) اگر اجیر غير خانه و دكان و اطاق و كشتى، چيز ديگری مثلاً زمين را اجاره كند و مالك با او شرط نكند كه فقط خودش از آن استفاده نمايد، اگرچه بيشتر از مقدارى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد اشكال ندارد.
مسأله 2308) اگر خانه يا دكانى را مثلاً يك ساله به صد افغانى اجاره كند و از نصف آن خودش استفاده نمايد، میتواند نصف ديگر آن را به صد افغانى اجاره دهد، ولى اگر بخواهد نصف آن را به زيادتر از مقدارى كه اجاره كرده مثلاً به صد و بيست افغانى اجاره دهد، بايد در آن كارى مانند تعمير انجام داده باشد.
شرایط مالى كه آن را اجاره مىدهند
مسأله 2309) مالى را كه اجاره مىدهند چند شرط دارد:
اول: آنکه معين باشد، پس اگر بگويد يكى از خانههاى خود را به تو اجاره دادم درست نيست.
دوم: مستأجر آن را ببيند، يا كسى كه آن را اجاره میدهد طورى خصوصيات آن را بگويد كه كاملاً معلوم باشد.
سوم: تحويل دادن آن ممكن باشد، پس اجاره دادن اسبى كه فرار كرده چنانچه مستأجر نتواند آن را به دست آورد باطل است.
چهارم: آنکه استفاده از آن مال به اتلاف و از بين بردنش نباشد، پس اجاره دادن نان و ميوه و خوردنيهاى ديگر صحيح نيست.
پنجم: استفادهاى كه مال را براى آن، اجاره دادهاند ممكن باشد، پس اجاره دادن زمين براى زراعت در صورتى كه آب باران كفايت آن را نكند و از آب نهر هم مشروب نشود، صحيح نيست.
ششم: چيزى را كه اجاره میدهد مال خود او باشد و اگر مال كسى ديگر را اجاره دهد، در صورتى صحيح است كه صاحبش رضايت دهد.
مسأله 2310) اجاره دادن درخت براى آنکه از ميوهاش استفاده كنند در صورتى كه ميوهاش فعلاً موجود نباشد صحيح است و همچنين است اجاره دادن حيوان براى شيرش.
مسأله 2311) زن میتواند براى آنکه از شيرش استفاده كنند اجير شود و لازم نيست از شوهر اجازه بگيرد، ولى اگر به واسطة شير دادن، حق شوهر از بين برود بدون اجازه او نمیتواند اجير شود.
شرایط استفاده از مال الاجاره
مسأله 2312) منافعی که مال را برای آن اجاره میدهند، چهار شرط دارد:
اول: آنکه حلال باشد، بنابراين، اجاره دادن دكان براى شراب فروشى يا نگهدارى شراب و كرايه دادن حيوان براى حمل و نقل شراب باطل است.
دوم: آنکه آن عمل در نظر شرع به طور مجانى واجب نباشد، پس اجير شدن براى فرائض يوميه يا تجهيز اموات جایز نيست. بنا بر احتياط معتبر است كه پول دادن براى آن استفاده در نظر مردم بيهوده نباشد، مثل اینکه بگويد: اين سنگ را اگر بلند كردى برايت فلان مبلغ پول مىدهم.
سوم: اگر چيزى را كه اجاره مىدهند، چند فایده داشته باشد، استفادهاى كه مستأجر بايد از آن بكند معين نمايند، مثلاً اگر حيوانى را كه سوارى میدهد و بار مىبرد اجاره دهند، بايد در موقع اجاره معين كند كه فقط برای سوارى يا باربرى آن را اجاره داده است یا هر نوع استفادهاى.
چهارم: مدت استفاده را معين نمايند، اگر مدت معلوم نباشد ولى عمل را معين كنند، مثلاً با خياط قرار بگذارند كه لباس معينى را به طور مخصوصى بدوزد، كافيست.
مسأله 2313) اگر ابتداى مدت اجاره را معين نكند، ابتداى آن بعد از خواندن صيغة اجاره است.
مسأله 2314) اگر خانهاى را مثلاً يكساله اجاره دهند و ابتداى آن را يك ماه بعد از خواندن صيغه قرار دهند، اجاره صحيح است، اگرچه موقعى كه صيغه مىخوانند خانه در اجارة ديگرى باشد.
مسأله 2315) اگر مدت اجاره را معلوم نكند و بگويد هر وقت در خانه نشستى اجارة آن، ماه ده افغانى است اجاره صحيح نيست.
مسأله 2316) اگر به مستأجر بگويد خانه را ماه ده افغانى به تو اجاره دادم، يا بگويد خانه را يك ماه به ده افغانى به تو اجاره دادم و بعد از آن هم هر قدرى بنشينى اجارة آن ماه ده افغانى است، در صورتى كه ابتدای مدت اجاره را معين كنند يا ابتداى آن معلوم باشد، اجارة ماه اول صحيح است.
مسأله 2317) خانهاى را كه غريب و زوار در آن منزل مىكنند و معلوم نيست چقدر در آن مىمانند، اگر قرار بگذارند كه مثلاً شبى يك افغانى بدهند و صاحب خانه راضى شود، استفاده از آن خانه اشكال ندارد، ولى چون مدت اجاره را معلوم نكردهاند، اجاره نسبت به غير از شب اول صحيح نيست و صاحب خانه بعد از شب اول هر وقت بخواهد، میتواند آنها را بيرون كند و غريب و زوار هر وقت بخواهد، میتواند بيرون رود.
مسائل متفرقه اجاره
مسأله 2318) مالى را كه مستأجر بابت اجاره میدهد بايد معلوم باشد، پس اگر از چيزهایى است كه مثل گندم با وزن معامله مىكنند، بايد وزن آن معلوم باشد، اگر از چيزهایى است كه مثل پولهاى رایج با شماره معامله مىكنند، بايد شماره آن معين باشد، و اگر مثل اسب و گوسفند است بايد اجاره دهنده آن را ببيند يا مستأجر خصوصيات آن را بگويد.
مسأله 2319) اگر زمينى را براى زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمين يا زمين ديگر كه فعلاً موجود نيست قرار دهد، اجاره صحيح نيست. اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد مانعى ندارد. همچنین است اگر مال الاجاره كلّى در ذمّه باشد.
مسأله 2320) كسى كه چيزى را اجاره داده، تا آن چيز را تحويل ندهد حق ندارد اجارة آن را مطالبه كند. همچنین اگر براى انجام عملى اجير شده باشد پيش از انجام عمل، حق مطالبه اجرت را ندارد.
مسأله 2321) هرگاه چيزى را كه اجاره داده تحويل دهد، اگرچه مستأجر تحويل نگيرد، يا تحويل بگيرد و تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نكند، بايد مال الاجاره آن را بدهد.
مسأله 2322) اگر انسان اجير شود كه در روز معينى كارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن كار حاضر شود، كسى كه او را اجير كرده اگرچه آن كار را به او ارجاع ندهد، بايد اجرت او را بدهد، مثلاً اگر خياطى را در روز معينى براى دوختن لباس اجير کند و خياط در آن روز آمادة كار باشد اگرچه پارچه را به او ندهد كه بدوزد، بايد اجرتش را بدهد، چه خياط بيكار باشد، چه براى خودش يا ديگرى كار كند.
مسأله 2323) اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، مستأجر بايد مال الاجاره را به مقدار معمول به صاحب ملك بدهد، مثلاً اگر خانهاى را يك ساله به صد افغانى اجاره كند بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجارة آن خانه معمولاً پنجاه افغانى است، بايد پنجاه افغانى را بدهد و اگر دو صد افغانى است در صورتى كه اجاره دهنده صاحب مال يا وكيل مطلق آن بوده و از اجارة معمولى خانه اطلاع داشته باشند لازم نيست بيش از صد افغانى بدهد و اگر غير اينها بوده بايد دو صد افغانى را بپردازد و نيز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، نسبت به اجرت مدت گذشته نيز اين حكم جارى است.
مسأله 2324) اگر چيزى را كه اجاره كرده از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و در استفاده بردن از آن هم زياده روى ننموده ضامن نيست. همچنین اگر مثلاً پارچهاى را كه به خياط داده از بين برود در صورتى كه خياط زياده روى نكرده و در نگهدارى آن هم كوتاهى نكرده باشد، نبايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2325) هرگاه صنعتگر چيزى را كه گرفته ضايع كند، ضامن است.
مسأله 2326) اگر قصاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام كند چه مزد گرفته باشد، چه مجّانى سر بريده باشد، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.
مسأله 2327) اگر حيوانى را اجاره كند و معين نمايد كه چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار كند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است، و نيز اگر مقدار بار را معين نكرده باشند و بيشتر از معمول بار كند و حيوان تلف شود، يا معيوب گردد، ضامن میباشد. در هر دو صورت اجرت را بر حسب معمول نيز بايد بدهد.
مسأله 2328) اگر حيوانى را براى بردن بار شكستنى اجاره دهد، چنانچه آن حيوان بلغزد، يا رم كند و بار را بشكند، صاحب حيوان ضامن نيست. ولى اگر به واسطة زدن و مانند آن كارى كند كه حيوان زمين بخورد و بار را بشكند ضامن است.
مسأله 2329) اگر كسى بچهاى را ختنه كند و آن بچه بميرد ضامن است، خواه مقدارى كه بريده بيشتر از معمول باشد يا نه، مگر اینکه ختنه كننده به ولىّ گفته باشد اگر تلف شود يا ضرر به او برسد من ضامن نيستم، و ولىّ قبول كرده باشد، در اين صورت اگر مقدار معمول بريده باشد و تلف شود، ضامن نيست، همچنين است اگر ضررى به او برسد. اگر بيشتر از مقدار معمول بريده باشد و ضررى به آن بچه برسد ضامن است.
مسأله 2330) اگر دكتر به دست خود به مريض دوا بدهد چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضررى برسد يا بميرد، دكتر ضامن است، ولى اگر بگويد فلان دوا براى فلان مرض فایده دارد، به واسطه خوردن دوا ضررى به مريض برسد يا بميرد دكتر ضامن نيست.
مسأله 2331) هرگاه دكتر به مريض بگويد كه اگر ضررى به تو برسد ضامن نيستم و مريض قبول كرده باشد، در صورتى كه دقت و احتياط خود را بكند و به مريض ضررى برسد، يا بميرد دكتر اگرچه به دست خود دوا داده باشد ضامن نيست.
مسأله 2332) مستأجر و كسى كه چيزى را اجاره داده، با رضايت يكديگر مىتوانند معامله را به هم بزنند. همچنین اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو يا يكى از آنان حق بههم زدن معامله را داشته باشند، مىتوانند مطابق قرارداد، اجاره را بههم بزنند.
مسأله 2333) اگر اجاره دهنده، يا مستأجر بفهمد كه مغبون شده است، چنانچه در موقع اجاره نمودن ملتفت نباشد كه مغبون است، میتواند اجاره را بههم بزند، ولى اگر در صيغة اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حق بههم زدن معامله را نداشته باشند، نمىتوانند اجاره را بههم بزنند.
مسأله 2334) اگر چيزى را اجاره دهد و پيش از آنکه تحويل دهد كسى آن را غصب نمايد، مستأجر میتواند اجاره را بههم زند و چيزى را كه به اجاره دهنده داده پس بگيرد، يا اجاره را بههم نزند و اجارة مدتى را كه در تصرف غصب كننده بوده به ميزان معمول از او بگيرد، پس اگر حيوانى را يك ماهه به ده افغانى اجاره نمايد و كسى آن را ده روز غصب كند و اجارة معمولى ده روز آن پانزده افغانى باشد، میتواند پانزده افغانى را از غصب كننده بگيرد.
مسأله 2335) اگر چيزى را كه اجاره كرده تحويل بگيرد، و بعد ديگرى آن را غصب كند، نمیتواند اجاره را بههم بزند و فقط حق دارد كرايه آن چيز را به مقدار معمول، از غصب كننده بگيرد.
مسأله 2336) اگر پيش از آنکه مدت اجاره تمام شود، ملك را به مستأجر بفروشد، اجاره بههم نمىخورد، و مستأجر بايد مال الاجاره را بدهد، همچنين است اگر آن را به ديگرى بفروشد.
مسأله 2337) اگر پيش از ابتداى مدّت اجاره، ملك به طورى خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد، يا قابل استفادهاى كه شرط كردهاند نباشد، اجاره باطل میشود، و پولى كه مستأجر به صاحب ملك داده به او برمیگردد، و اگر طورى باشد كه بتواند استفاده مختصرى از آن ببرد، میتواند اجاره را بههم بزند.
مسأله 2338) اگر ملكى را اجاره كند و بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره طوری خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد، يا قابل استفادهاى كه شرط كردهاند نباشد، اجارة مدتى كه باقى مانده باطل میشود و میتواند اجارة مدت گذشته را بههم بزند و «اجرت المثل» يعنى اجرت معمولى آن مدت را بدهد.
مسأله 2339) اگر خانهاى را كه مثلاً دو اطاق دارد اجاره دهد و يك اطاق آن خراب شود، چنانچه فوراً آن را بسازد و هيچ مقدارى از استفاده آن از بين نرود، اجاره باطل نمیشود و مستأجر هم نمیتواند اجاره را بههم بزند، ولى اگر ساختن آن به قدرى طول بكشد كه مقدارى از استفادة مستأجر از بين برود اجاره به آن مقدار باطل میشود و مستأجر میتواند اجارة تمام مدت را بههم بزند و براى استفادهاى كه كرده اجرت المثل بدهد.
مسأله 2340) اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد اجاره باطل نمیشود، ولى اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد، مثلاً ديگرى وصيت كرده باشد كه تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدت اجاره بميرد، از وقتى كه مرده اجاره باطل است. اگر مالك فعلى، آن اجاره را امضاء كند صحيح میشود و وجه اجارة مدتى كه بعد از مردن مالك اولى باقى مانده به مالك فعلى راجع میشود.
مسأله 2341) اگر صاحب كار بنّاء را وكيل كند كه براى او عمله بگيرد، چنانچه بنّاء كمتر از مقدارى كه از صاحب كار مىگيرد به عمله بدهد، زيادى آن بر او حرام است و بايد آن را به صاحب كار بدهد، ولى اگر اجير شود كه ساختمان را تمام كند و براى خود اختيار بگذارد كه خودش بسازد يا به ديگرى بدهد در صورتى كه مقدارى خودش كار كرده و باقى را به كمتر از مقدارى كه اجير شده به ديگرى بدهد، زيادى آن براى او حلال میباشد.
مسأله 2342) اگر رنگرز قرار بگذارد كه مثلاً پارچه را با نيل رنگ كند، چنانچه با چيز ديگرى رنگ نمايد حق ندارد چيزى بگيرد.
ثبت دیدگاه