احكام وصيت
مسأله 2864) وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهایى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد يا اینکه چيزى از مال او را به كسى تمليك يا صرف در خيرات و مبرات كنند، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با او است، قيّم و سرپرست معين كند. كسى را كه به او وصيت مىكنند وصى مىگويند.
مسأله 2865) كسى كه نمیتواند حرف بزند، اگر با اشاره مقصود خود را بفهماند، براى هر كارى میتواند وصيت كند بلكه كسى هم كه میتواند حرف بزند اگر با اشارهاى كه مقصودش را بفهماند وصيت كند صحيح است.
مسأله 2866) اگر نوشتهاى به امضاء يا مهر ميت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه براى وصيت كردن نوشته، بايد مطابق آن عمل كنند بلكه اگر بدانند كه مقصودش وصيت كردن نبوده و چيزهایى را نوشته است كه بعداً مطابق آن وصيت كند بعيد نيست كه براى وصيت كافى باشد.
مسأله 2867) كسى كه وصيت میکند بايد عاقل باشد و از روى اختيار وصيت كند و وصيت بچه ده ساله براى ارحامش یا صرف در امور خیریه در ثلث مالش جایز است. وصیت سفیه در تصرف اموالش و در غیر اموال محل اشكال است و احتياط واجب آن است كه عمل به وصيت او ترك نشود.
مسأله 2868) كسى كه از روى عمد مثلاً زخمى به خود زده يا سمّى خورده است كه به واسطه آن، يقين يا گمان به مردن آن پيدا میشود، يا خود را به قصد خودكشى از بلندى پرت كند، اگر وصيت كند كه مقدارى از مال او را به مصرفى برسانند صحيح نيست، چنانچه وصیت قبل از آن عمل باشد صحیح است.
مسأله 2869) اگر انسان وصيت كند كه چيزى از اموالش مال كسى باشد در صورتى كه آن کس وصيت را قبول كند اگرچه قبولش در زمان زنده بودن موصى باشد آن چيز را بعد از مردن موصى مالك میشود اگر از ثلث بیشتر نباشد، بلكه ظاهر اين است كه قبول اصلاً معتبر نباشد، و فقط رد، مانع از نفوذ وصيت است.
مسأله 2870) وقتى انسان نشانههای مرگ را در خود ديد، بايد فوراً امانتهاى مردم را به صاحبانش برگرداند يا آنکه به آنها اطلاع دهد و اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهى رسيده بايد بدهد، و اگر خودش نمیتواند بدهد، يا موقع دادن بدهى او نرسيده، بايد وصيت كند و بر وصيت شاهد بگيرد ولى اگر بدهى او معلوم باشد، وصيت كردن لازم نيست.
مسأله 2871) كسى كه نشانههای مرگ در خود میبیند، اگر خمس و زكات و حج و مظالم بدهكار است، بايد فوراً بدهد، اگر نمیتواند بدهد، چنانچه از خودش مال دارد، يا احتمال میدهد كسى آنها را ادا نمايد، بايد وصيت كند.
مسأله 2872) كسى كه نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر نماز و روزة قضاء دارد، بايد وصيت كند كه از مال خودش براى آنها اجير بگيرند، بلكه اگر مال نداشته باشد ولى احتمال بدهد كسى بدون آنکه چيزى بگيرد آنها را انجام میدهد، باز هم واجب است وصيت نمايد. اگر قضاى نماز و روزة او به تفصيلى كه در باب نماز قضاء گفته شد، بر پسر بزرگترش واجب باشد بايد به او اطلاع دهد يا وصيت كند كه براى او بهجا آورد.
مسأله 2873) كسى كه نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر مالى پيش كسى دارد يا در جایى پنهان كرده است كه ورثه نمىدانند، چنانچه به واسطه ندانستن، حقشان از بين برود، بايد به آنان اطلاع دهد. لازم نيست براى بچههاى صغير خود قيّم و سرپرست معين كند، ولى در صورتى كه بدون قيّم مالشان از بين مىرود، يا خودشان ضايع میشوند، براى آنان بايد قيّم امينى معين نمايد.
مسأله 2874) وصى بايد عاقل باشد، و احوط اين است كه بالغ نيز باشد و لازم است وصىّ مسلمان، مسلمان باشد و در امورى كه راجع به شخص موصى نيست لازم است مورد اطمينان باشد.
مسأله 2875) اگر كسى چند وصى براى خود معين كند، چنانچه اجازه داده باشد كه هر كدام به تنهایى به وصيت عمل كند، لازم نيست در انجام وصيت از يكديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد كه هر دو با هم به وصيت عمل كنند، يا نگفته باشد بايد با نظر يكديگر به وصيت عمل نمايند و اگر حاضر نشوند كه با يكديگر به وصيت عمل كنند، حاكم شرع آنها را مجبور میکند و اگر اطاعت نكنند، به جاى آنان ديگران را معيّن مىنمايد، اگر يكى قبول نكند، به جاى او شخص ديگرى را معين مىنمايد.
مسأله 2876) اگر انسان از وصيت خود برگردد مثلاً بگويد ثلث مالش را به كسى بدهند، بعد بگويد به او ندهند وصيت باطل میشود. اگر وصيت خود را تغيير دهد، مثل آنکه قيّمى براى بچههاى خود معين كند، بعد ديگرى را به جاى او قيّم نمايد، وصيت اولش باطل میشود و بايد به وصيت دوم او عمل نمايد.
مسأله 2877) اگر كارى كند كه معلوم شود از وصيت خود برگشته مثلاً خانهاى را كه وصيت كرده به كسى بدهند، بفروشد يا ديگرى را براى فروش آن وكيل نمايد، وصيت باطل میشود.
مسأله 2878) اگر وصيت كند چيز معينى را به كسى بدهند بعد وصيت كند كه نصف همان را به ديگرى بدهند، بايد آن چيز را دو قسمت كنند و به هر كدام از آن دو نفر يك قسمت آن را بدهند.
مسأله 2879) اگر كسى در مرضى كه به آن مرض مىميرد، مقدارى از مالش را به كسى ببخشد و وصيت كند كه بعد از مردن او هم مقدارى را به كسى ديگر بدهند بايد مالى را كه بخشيده از اصل تركه خارج نمايند چنانکه در مسأله (2406) گذشت ولى مالى را كه وصيت كرده، از ثلث خارج كنند.
مسأله 2880) اگر وصيت كند كه ثلث مال او را نفروشند و یا بفروشند و عايد آن را به مصرفى برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.
مسأله 2881) اگر در مرضى كه به آن مرض مىميرد، بگويد مقدارى به كسى بدهكار است، چنانچه متهم باشد كه براى ضرر زدن به ورثه گفته است بايد مقدارى را كه معين كرده از ثلث او بدهند. اگر متهم نباشد اقرار او نافذ است و بايد از اصل مالش بدهند.
مسأله 2882) كسى را كه انسان وصيت میکند چيزى به او بدهند لازم نيست در حال وصيت وجود داشته باشد، پس اگر وصيت كند به بچهاى كه ممكن است فلان زن حامله شود چيزى بدهند اگر آن بچه پس از مرگ موصى موجود باشد لازم است آن چيز را به او بدهند و اگر موجود نباشد در مصرف ديگرى كه به نظر موصى نزديكتر به مورد وصيت باشد صرف مىكنند ولى اگر وصيت كند كه چيزى از مال او بعد از مرگش مال كسى باشد، پس اگر آن شخص وقت مرگ موصى موجود باشد اگرچه در شکم مادر باشد، وصيت صحيح و الاّ باطل است و آنچه را كه براى او وصيت كرده، ورثه ميان خودشان قسمت مىكنند.
مسأله 2883) اگر انسان بفهمد كسى او را وصى خود كرده، چنانچه به اطلاع وصيت كننده برساند كه براى انجام وصيت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيت عمل كند. ولى اگر پيش از مردن او نفهمد كه او را وصى كرده يا بفهمد و به او اطلاع ندهد كه براى عمل كردن به وصيت حاضر نيست، در صورتى كه مشقت نداشته باشد بايد وصيت او را انجام دهد و نيز اگر وصى پيش از مرگ موصى موقعى ملتفت شود كه موصى به واسطه شدت مرض يا مانع ديگر نتواند به ديگرى وصيت كند، بنا بر احتياط بايد وصيت او را قبول نمايد.
مسأله 2884) اگر كسى كه وصيت كرده بميرد، وصى نمیتواند ديگرى را براى انجام كارهاى ميّت معيّن كند و خود از كار كناره گيرى نمايد، ولى اگر بداند مقصود ميت اين نبوده كه وصى آن كار را انجام دهد، بلكه مقصودش فقط انجام كار بوده، میتواند ديگرى را از طرف خود وكيل نمايد.
مسأله 2885) اگر كسى دو نفر را با هم وصى كند، چنانچه يكى از آن دو بميرد، يا ديوانه، يا كافر شود، حاكم شرع يك نفر ديگر را به جاى او معيّن میکند و اگر هر دو بميرند، يا ديوانه يا كافر شوند، حاكم شرع دو نفر ديگر را معين میکند، ولى اگر يك نفر بتواند وصيت را عملى كند، معين كردن دو نفر لازم نيست.
مسأله 2886) اگر وصى نتواند به تنهایى كارهاى ميت را انجام دهد، حاكم شرع براى كمك او يك نفر ديگر را معين میکند.
مسأله 2887) اگر مقدارى از مال ميت در دست وصى تلف شود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده و يا تعدّى نموده، مثلاً ميت وصيت كرده است كه فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته ضامن است و اگر كوتاهى نكرده و تعدّى هم ننموده ضامن نيست.
مسأله 2888) هرگاه انسان كسى را وصى خود تعیین كند و بگويد كه اگر آن كس بميرد فلانى وصى باشد، بعد از آنکه وصى اول مرد، وصى دوم بايد كارهاى ميت را انجام دهد.
مسأله 2889) حجّى كه بر ميت واجب است و بدهكارى و حقوقى را كه مثل خمس و زكات و مظالم، ادا كردن آنها واجب میباشد، بايد از اصل مال ميت بدهند اگرچه ميت براى آنها وصيت نكرده باشد.
مسأله 2890) اگر مال ميت از بدهى و حج واجب و حقوقى كه مثل خمس و زكات و مظالم بر او واجب است زياد بيايد، چنانچه وصيت كرده باشد كه ثلث يا مقدارى از ثلث را به مصرفى برساند، بايد به وصيت او عمل كنند و اگر وصيت نكرده باشد، آنچه مىماند مال ورثه است.
مسأله 2891) اگر مصرفى را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيت او در بيشتر از ثلث در صورتى صحيح است كه ورثه حرفى بزنند يا كارى كنند كه معلوم شود وصيت را اجازه نمودهاند، و تنها راضى بودن آنها كافى نيست. اگر مدتى بعد از مردن او هم اجازه نمايند صحيح است. چنانچه بعضى از ورثه اجازه و بعضى رد نمايند، وصيت فقط در حصه آنهایى كه اجازه نمودهاند صحيح و نافذ است.
مسأله 2892) اگر مصرفى را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، پيش از مردن او ورثه اجازه نمايند یا بعد از مردن او، نمىتوانند از اجازة خود بنا بر احتیاط واجب برگردند.
مسأله 2893) اگر وصيت كند كه از ثلث او خمس و زكات يا بدهى ديگر او را بدهند و براى نماز و روزة او اجير بگيرند و كار مستحبى هم مثل اطعام به فقراء انجام دهند، بايد اول بدهى او را از ثلث بدهند و اگر چيزى زياد آمد براى نماز و روزة او اجير بگيرند و اگر از آن هم زياد آمد به مصرف كار مستحبى كه معين كرده برسانند. چنانچه ثلث مال او به اندازة بدهى او باشد، و ورثه هم اجازه ندهد كه بيشتر از ثلث مال مصرف شود، وصيت براى نماز و روزه و كارهاى مستحبى باطل است.
مسأله 2894) اگر وصيت كند كه بدهى او را بدهند، و براى نماز و روزة او اجير بگيرند، و كار مستحبى هم انجام دهند، چنانچه وصيت نكرده باشد كه اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهى او را از اصل مال بدهند و اگر چيزى زياد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و كارهاى مستحبى كه معين كرده برسانند، و در صورتى كه ثلث كافى نباشد، پس اگر ورثه اجازه بدهند، بايد وصيت او عملى شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چيزى زياد آمد به مصرف كار مستحبى كه معين كرده برسانند.
مسأله 2895) اگر كسى بگويد كه ميت وصيت كرده فلان مبلغ به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفتة او را تصديق كنند، يا قسم بخورد و يك مرد عادل هم گفتة او را تصديق نمايد، يا يك مرد عادل و دو زن عادله، يا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند، بايد مقدارى را كه مىگويد به او بدهند و اگر يك زن عادله شهادت دهد، بايد يك چهارم چيزى را كه مطالبه میکند به او بدهند اگر دو زن عادله شهادت دهند، نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند، سه چهارم آن را به او بدهند و نيز اگر دو مرد كافر كتابى كه در دين خود عادل باشند گفته او را تصديق كنند، در صورتى كه ميّت ناچار بوده است كه وصيت كند، و مرد و زن عادلى هم در موقع وصيت نبوده، بايد چيزى را كه مطالبه میکند به او بدهند.
مسأله 2896) اگر كسى بگويد من وصى ميّتم كه مال او را به مصرفى برسانم، يا ميّت مرا قيّم بچههاى خود قرار داده، در صورتى بايد حرف او را قبول كرد كه دو مرد عادل گفتة او را تصديق نمايند و یا خود ورثه به وصی بودن او اقرار کنند.
مسأله 2897) اگر وصيت كند چيزى از مال او براى كسى باشد و آن كس پيش از آنکه قبول كند يا ردّ نمايد بميرد، تا وقتى ورثة او وصيت را ردّ نكردهاند مىتوانند آن چيز را قبول نمايند، ولى اين حكم در صورتى است كه وصيت كننده از وصيت خود برنگردد، وگرنه حقى به آن چيز ندارد.
ثبت دیدگاه